فردا شهید می شوم
نویدشاهدالبرز؛ شهيد «سيدمحمد حسيني» در سال 1341، در يك خانواده مؤمن و مذهبي در كرج چشم به دنياگشود. دست روزگار، دستان کوچک محمد را از همان کودکی با کار و تلاش آشنا کرد.
تا اينکه در سن هفت سالگي به دبستان راه يافت و پس از پايان دوران دبستان دوره راهنمايي را با هر مشكلات و سختي كه بود در مدرسه راهنمايي «فرد» به پايان رسانيد. وی در حين تحصیل براي امرارمعاش و تأمين مخارج تحصيل مجبور بود به كارگري بپردازد. او پس از ترك تحصيل در آموزشگاه حرفهاي در رشته تراشكاري شروع به كار كرد. تا اينكه موفق به اخذ ديپلم فني در رشته تراشكاري شد. در همين اوان اولين جرقههاي انقلاب اسلامي زده شد. شهيد «سيدمحمد حسيني» هم در تظاهرات و راهپيماييها و تجمع در مساجد و حسينيهها حضور فعال داشت تا اينكه انقلاب پس از پشت سر گذاشتن روزهاي حماسه و خون به پيروزي رسيد و او پس از آن در يك كارخانه در شهر صنعتي قزوين شروع به كار كرد و با شروع جنگ تحميلي شهيد حسين نيز از جمله سربازان روحا... بود كه بنابر احساس وظيفهاي كه نسبت به پاسداري از اسلام و انقلاب ميكرد از همان روزهاي اول از طريق محل كارش به جبهههاي جنگ حق عليه باطل اعزام شد و پس از مدتي رزمآفريني و خدمات شايستهاي كه نمود سرانجام در تاريخ چهاردهم خرداد ماه 1361، در منطقه گيلانغرب براثر اصابت تركش به سرش به شهادت رسید و تربت پاکش در جوار «امامزاده محمد» در حصارک کرج نمادی از ایثار و پایداری است.
خانواده شهيد ميگويند:
او به راستي شيفته و عاشق ا... شده بود و با اينكه مأموريتش پايان يافته بود حاضر نبود به خانه بازگردد و چند روز قبل از شهادتش حرف از شهادت و ديدار با خدا می زد و يك روز قبل از شهادتش به دوستانش ميگويد: من فردا شهيد ميشوم. او در آن محيط خون و آتش ايثار و فداكاري و از جان گذشتگي و پاكي و ايمان خود را به اسلام و انسانيت به ثبوت رسانيده بود.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری