«ولایت فقیه کشتی نجات» در کلام مدبرانه شهید «احمد وادی خیل»

نویدشاهد البرز؛ شهید « احمد وادی خیل»که نام پدرش«صفت الله » و مادرش زینب است. در شهرستان «احمد اباد» در بیست و ششم خرداد ماه سال 1341، به دنیا امد. تحصیلات خود را تا پایه دانشگاه ادامه داد. وی سرانجام با شروع جنگ تحمیلی با اینکه در سال دوم تربیت معلم در حال تحصیل بود لباس رزم به تن نمود و از طریق سپاه پاسداران در پانزدهم مهر ماه 1363 ، به سوی جبهه اعزام شد و بعد از رشادت های فراوان در راه وطن در جزایر مجنون و عملیات خیبر در هیجدهم اسفند ماه 1362، در اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و تربت پاک شهید در گلزار شهدای «احمد آباد» نمادی از ایثار و استقامت در راه میهن است.

شهید « احمد وادی خیل» در وصیت نامه خود چنین آورده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

« وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ»
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
)ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

«فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ«
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۷۰
آنها به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند [= مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می‌بینند؛ و می‌دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.

و مپندارید البته آنانکه کشته شدند در راه خدا مردگانند بلکه زندگانند نزد پروردگارشان روزی داده می شوند و شادمانند به آنچه دادشان خدا را فضل خود شادمانی می کنند به کسانیکه ملحق نشده اند.

به نام الله الرحمن و الرحیم و به نام کسی که رحمت خود را بر عالم جهانیان گسترده به کمال حقیقی نائل شوند و به نام کسی که جهان خاصی را برای مومنان و مومنین قرار داد تا بندگان مخلص خود را به درجه ای از کمال و پاداش که بر حسب عدالت اوست معین و مقرر دارد.

اینجانب شهادت می دهم که خداوند یکتاست، شریک و همتایی ندارد و شهادت می دهم محمد رسول ا... فرستاده خداوند از آدم تا خاتم و دین او بهترین دین، پا برجا، قرین، استوار ترین دین و جهانی و جاودانی اوست و درود خدا بر خاندان و پیروان برحقش .

و شهادت می دهم که دوازده امام بعد از ختم نبوت برای رهبریت جامعه و جنب ولایت رسول الله (ص) و برای هدایت بشر و قرب الله مقرر شدو بعد از این دوازده امام ولایت فقیه که بعد از ولایت امام است معین شد . هر کس بر این ولایت چنگ زد به قرب خدا رسید و اینجانب برادر کوچک شما سفارش می کنم براین ولایت امر چنگ زنید و حکم او که غیر از اسلام نیست عمل کنید تا به مرحله موحدین نائل می شوید ( آمین یا رب العالمین)

پدر و مادر عزیز و گرانبها و دوستان و برادران خوبم که همیشه مرا از راههای دنیائی و از مسیر شیطان نجات داده و به سوی راه قرب الله می خواندید؛ اکنون با دعای شما به جبهه جنگ می روم تا انشاء الله بتوانم قدمی را در راه انقلاب که پیوند با همان راه حضرت مهدی (عج) تعالی است برداشته باشم و اسلام هم در انتها با نثار جان باقی می ماند و میبینیم که بهترین یاران امام و امت امروز رو به سوی کربلای حسین (ع) می روند شهید می شوند و رزمندگان اسلام هم در جبهه ها خون خود را نثار می کنند و همچون حسین وار مقاومت می نمایند انشاءالله که درس عبرتی برای آیندگان باشد.

من از خودم چیزی ندارم که بگویم در مقابل این پیر مردهای زن و زندگی را رها کرده و رزمنده­ای دلاور و جنگجوئی بی پروا در میدان کارزار با کفارند بنده بنا به مسئولیتی که در قبال انقلاب و خون شهیدان و خانواده شهدا دارم راهی جبهه جنوب شدم. رفتن به این راه مقدس را یک وظیفه می دانم و اگر چناچه در این راه سعادت شهید بشوم به فرموده امامان پیروزیم و اگر بر کفار هم پیروز شدیم باز هم پیروزیم و خواسته ام از مومنین صالح و عابدین و امت شهید پرور این است که به فکر دین خدا باشند تا هم در این دنیا و هم در آخرت رستگار شوید و از صراط المستقیم منحرف نگشته و به گروهای چپ و راست روی خوش نشان ندهید و برای رسیدن به آخرت از تجملات دنیا بر کنید و به فرمان خدا گردن نهید، باشد که رستگار شوید و ای مردم شهید پرور که لیاقت آنرا نمی بینم که پیامی برایتان بدهم و خودم را کوچکتر از آن می بینم که بخواهم برایتان پیام بدهم و بر حسب ضرورت و حکم اسلامی این چند کلام را برایتان بازگو می کنم و امیدوارم به بزرگی خودتان ببخشید.

ای مردم شهید پرور و مسلمان ایران گوش به فرمان ولایت فقیه بدهید که کشتی نجات شماست. گوش به فرمان امام بزرگمان باشید اوست که می تواند برای شما رهبر باشد و دست از این رهبر محبوب بر ندارید و او را و یارانش را در نماز دعا کنید و ظهور مهدی (عج) تعالی را در سر نماز از معبود خود بخواهید. انشاء الله تعالی که این انقلاب به یاری خداوند منان به رهبری این نعمت بزرگ به انقلاب مهدی موعود (عج) متصل گردد ولی بدانید که شما عزیزان در برابر این خون شهیدان مسئولیت دارید و اگر خطایی از شما سر زند روز قیامت به جوانان ناکام و مادران جوان از دست داده و یتیمان چه خواهید گفت و اگر به مقام رسیده اید از خونها به این پست ها رسیده اید اکنون مسئولیت بزرگی برادر و خواهر به گردن داری و امید وارم که بتوانی به یاری خداوند منان خوب آزمایشت را پس دهی انشاءالله تعالی ( آمین یا رب العالمین )

ولی چند کلامی با مردم قریه احمد آباد کاشانی دارم؛ من خود می دانم که چقدر شما قریه را اذیت کردم و از تک تک شما عزیزانم در این کاغذ کوچک حلالیت می طلبم و اگر گناهی از من سر زده بود پوشیده بگیرید و از خدای منان بخواهید که از این معصیتم بگذرد و اگر حق الناس بر گردن تک تک شما دارم امیدوارم که از خدای خود طلب مغفرت بکنید ( انشاء الله )

و از دوستان عزیز نیز چنین تقاضایی رادارم و تمنا دارم که در کارهای انجمن و بسج کوشش فراوان را نمائید و همچون کوهی استوار آنها را خالصانه انجام دهید و همیشه دنبال علم و ایمان و دین اسلام باشید و از این ریسمان و کشتی نجات رها نشوید که فردای مشکلی را در پیش دارید و همیشه امام را دعا کنید ظهور مهدی(عج) تعالی را بخواهید و در نماز جمعه و نماز جماعت را در مسجد برقرار کنید و کینه ها را دور بریزید و به آخرت زیاد فکر کنید تا به رستگاری و سعادت نائل گردید. و زیاد با خدا خلوت کنید تا خلوصتان بیشتر شود و در رابطه تان با آن معبود محکمتر گردد تا در ردیف و موقعیتی برسید. ( انشاء الله )

چند کلامی نیز بر حسب ضرورت و حکم شرعی برای خانواده دارم. آری! پدر ومادر عزیز میدانم که چقدر اذیت کردم و نتوانستم فرزند خوبی برایتان باشم و امیدوارم به بزرگی خودتان ببخشید ( انشاء الله ) پدر و مادر عزیز و گرانبهایم اولا" از زحمات شما عزیزان تشکر می کنم و قول می دهم که بتوانم سرباز و پاسدار وفادار به اسلام و قرآن باشم و با خون خود دین اسلام را گسترش بدهم و از ریسمان الهی رها نشوم و در رگ این جامعه وارد شوم و پرچم توحید اسلام را آبکاری کنم و درآن دنیا به حضرت زینب (س) و دیگر ائمه خواهم گفت من فرزند فلانی هستم که مرا این چنین تربیت کرد و مرا روانه جبهه کرد ولی پدر و مادر عزیزم در مرگ من حلم و بردباری در پیش گیرید و اگر خواستید اشک بریزید به نیت امام حسین (ع) و حمزه سید الشهداء و هفتاد و دو تن از یاران پاک باخته حسینیان گریه کنید تا گناهانتان بریزید و اجر شهدا را ببرید و در زندگی نظم و تقوا را در پیش گیرید و همیشه با هم مهربان و رئوف باشید. ولی چند کلامی با خواهرم «تکتم» و د یگر خواهران دارم . خواهر عزیزم تو نیز زینب وار استقامت کن و با استقامت و استوار توی دهن این گروهکها بزن و بگو اگر برادرم راه حسین (ع) را می رود من نیز زینب وار پرچم را بر دوش می گیرم و با امر به معروف و نهی از منکر این اسلام و پیام برادران شهیدم را انتشار خواهم داد.

و برادرانم اگر از من بدی دیده اید آن را پوشیده نپندارید و با دیده نگیرید و راه این شهیدان را ادامه دهید و تقوا و نظم را پیشه خود کنید و در زندگی همیشه روز قیامت و آخرت را بیاد آورید و به دین اسلام چنگ زنید و از آن منحرف نشوید .

من در حدود 150 جلد کتاب دارم و اگر کتاب ها را لازم دارید آنها را بخوانید و عمل کنید و اگر ندارید آنها را به دوستانم بدهید که بخوانند و اینجانب دو کتاب به نامه های خاتم پیامبران در تاریخ و قرآن کریم گرفته ام خواهشمند است آنها را تحویل کتابخانه عمومی «آبیک» دهید و از آنها عذر بخواهید. در ضمن برایم یک ماه روزه بگیرید و یک ماه نماز برایم اقامه کنید و دیگر عرضی نیست جز دعای شماها و خداحافظ همگی

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

زیارت کربلا نصیب ما بگردان.

احمد وادی خیر

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری