روایتی پدرانه از کودکی تا شهادت «حمید امین خاکی»؛ شهادت در اولین روز ماه مبارک رمضان
نویدشاهد البرز؛ شهید « حمید امین خاکی» که نام پدرش « اروجعلی» و « ملک خاتون» است در شهر کرج در سال 1346، چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی ادامه داد و به عنوان مکانیک مشغول کار و امرار معاش بود که برای دفاع از خاک وطن به جبهه حق علیه باطل شتافت و در نهم خرداد ماه 1365، در منطقه جنگی «پنجوین» به درجه شهادت نایل آمد و تربت پاک شهید در گلزار شهدای « امامزاده محمد » نمادی از ایثار و مقاومت در راه وطن است.
روایتی پدرانه از کودکی تا شهادت شهید « حمید امین خاکی» را در ادامه مطلب می خوانید:
فرزندم حميد درسال 1346، دركرج متولد شد. او خيلي مهربان و دلسوز و عصاي دستم بود. انصافاْ در همه كاركمك من بود. مطيع مادرش بود و در همه امورخانه به مادر كمك مي كرد. تا دوم راهنمائي درس خواند و تا قبل از سربازي درمكانيكي مشغول به كاربود. سرانجام دربهمن ماه سال 1364، به خدمت مقدس سربازي در شهرستان «مراغه» مشغول انجام وظيفه بود. بعداز دوره آموزشي به مريوان و ازآنجا هم به پنجوين عراق اعزام شد.
يك كاميون ارتشي به علت نقص
فني در بيابان های نزديك عراقيها مي ماند. روز بعد به اتفاق يكي از سربازهاي هم دوره
خود براي تعمير كاميون و دوركردن آن از دست عراقيها به آن بيابان مي روند و مشغول
تعمير مي شوند كه ناگهان ازطرف عراقيها توپــي شليك مي شود و حميد مجروح مي
شود. او را به تهران منتقل مي كنند. درشب اول ماه مبارك رمضان بودكه به ماخبر
دادند حميد مجروح شده است و در تهران بيمارستان «سعادت آباد» بستري است. دربيمارستان وقتي
بدن تكه تكه شده حمید عزيزم را ديدم. از دكتر سئوال كردم چه بايد كرد؟ دكتر جواب داد: حميد
هشت قسمت اصلي بدنش دچار عارضه شده است و حدود بيست در چهل سانت از پوست شكم و كمرش كنده شده
كه دستگاه گوارشش معلوم بود و معده سوراخ و روده پاره و قسمتي ازكبد كنده شده بود. نصف
بدن به علت قطع عصب بدون حركت بود. طحال ازبين رفته بود و سرانجام بعد از بيست روز
بستري بودن كه هرلحظه تقاضاي آب مي كرد با لبهاي خشكيده جان به جان آفــرين تسليم
گفت و شهيد شد.
او جان به فداي لب تشنه آقاامام حسين (ع)ساعت 9 صبح روز بيستم ماه رمضان حميد شهيدشد و همزمان با شهادت آقا و مولا اميرالمومنين و درگلـزار «امامزاده محمد» به خاك سپرده شد. من آرزو داشتم كه فرزند خود را داماد كنم ولي به آرزوي خود نرسيدم فرزندم را خداوند لايق دانست او را درصف ياران سيدالشهدا(ع ) قرار داد.
پروردگارا امام عزيز و جمع شهدا را با سيدالشهدا(ع ) محشور بگردان. خداوندا! رهبر معظم
انقلاب را پيروز وسلامت و سرافراز بفرما. خداوندا! به خانواده شهدا و رزمندگان
و جانبازان عزيز سلامتي عطا فرما.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
