در سالروز شهادت منتشر می شود؛
يکشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۲۹
در همين هنگام گردان علي اكبر موقعيت خود را لو داد و اين در حالي بود كه ما در داخل كانال آب بوديم. در همان اوايل كه عمليات از موضع ديگري لو رفته بود نفر دوم جلويي من، روي مين رفته و تكه‌تكه شد.
خاطره خود نوشت

نوید شاهد البرز؛ شهید « کوروش احمدی» فرزند« بهرام و بلقیس» در بیستم مهرماه 1340، در تهران چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد. وی به عنوان رزمنده دفاع مقدس پا به جبهه گذاشت و بعد از رشادت های فراوان در نوزدهم فروردین ماه 1366،در منطقه پاسگاه « زید» به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پیکر پاک شهید در جوار «امامزاده محمد» آرامیده است.

خاطره ای که در دست ماست خاطره خود نوشت شهید «کوروش احمدی» که به یادگار مانده است و در ادامه خبر می آوریم:

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با سلام بر سرور عاشقان حسين ابن علي(ع) و با درود و سلام خدمت شهداي اسلام.

ساعت هشت شب بود كه در منطقه «شلمچه» حركت كرديم. اولين خاكريز را پشت سر گذارديم و ده متري آب بوديم كه دشمن شروع به كوبيدن منطقه كرد. دوباره به سنگرها برگشتيم بعداً فهميديم كه دشمن از حركت ما آگاه گشته است، قرار شد كه ساعت نه و نیم حركت كنيم. ساعت هشت و نیم تا نه و نیم را بچه‌ها با نماز خواندن و دعا خواندن گذراندند. «شهيد جعفري و شهيد مهرابيان» هم خوابيده بودند ساعت نه و نیم به حركت در آمديم و وارد آب شديم چون كار ما در رابطه با آب بود بايد شش كيلومتر را در آب به صورت چهاردست و پا و سينه‌خيز برويم دسته ما در جلو قرار داشت.

اولين نفر شهيد «فرهاد مهرابيان» بود بعد معاون دسته يا مسئول يتيم بعد معاون تيم و آرپي‌جي‌زن و پشت سر او من بودم و در عقب من هم «شهيد جعفري» و بقيه دسته قرار داشت. در آخر راه بوديم به طوري كه صداي عراقيها را مي‌شنيديم. در همين هنگام گردان علي اكبر موقعيت خود را لو داد و اين در حالي بود كه ما در داخل كانال آب بوديم. در همان اوايل كه عمليات از موضع ديگري لو رفته بود نفر دوم جلويي من، روي مين رفته و تكه‌تكه شد.

به طوري كه تكه‌هاي گوشت او به صورت ما پاشيد و حتي روده او به روي سر و صورت من افتاد. من همان لحظه برگشتم و نگاهي به «شهيد جعفري» انداختم او را تا به آن لحظه و درطي اين یازده سالي كه باهم دوست بوديم اين طوري نديده بودم. به قدري خوشگل و نوراني شده بود كه حدي نمي‌توان براي او قائل شد. برگشتم و به راه خود ادامه داديم تا به كانالي رسيديم كه باتلاق بود به طوري كه تا زانو در داخل گل فرو مي‌رفتيم. در داخل كانال همانطور كه به جلو مي‌رفتيم به يك سنگر تيربار برخورديم (دشمن) شهيد مهرابيان براي خاموش كردن سنگر به راه افتاد.

در همان حال به اصابت تير به نواحي مختلف بدنش به لقاء محبوب شتافت. باز به راه خود ادامه داديم تا به كانال خشكي رسيديم و در آنجا به چند سنگر برخوردیم و در آنجا به كمين دشمن مانديم. شهيد جعفري پشت سر من نشسته بود. شدت آتش به نحوي بود كه اگر سر را بالا مي‌آوردي نمی دانستی  فرصت داری که سر را پایین بیاوری یا نه. در همان حالت استراحت كرديم تا صبح فردا كه شهيد «مهدي جعفري» در سپيده دم به لقاء محبوب شتافت و به نداي الله لبيك گفت. روحش شاد و راهش پر رهرو باد. والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته و من الله توفيق. نوزدهم دیماه 1365،       

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری 

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۴
انتشار یافته: ۱
آرامش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۸/۰۹
0
0
سلام . میتونید در مورد خانواده این شهید اطلاعتی بدید . از اینکه مادرو پدرشون هنوز در قید حیات هستن یا نه ؟در طرح نائب الشهید اربعین نائب ایشون همسر بنده بودن و میخواستن به دست بوسی خانواده شون برن ممنون میشم اطلاعاتی بدید و بگید از کجا میتونیم اطلاعات کسب کنیم
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده