در سالروز آسمانی شدن منتشر می شود؛
در عملیات «والفجر سه» از ناحیه سر مجروح شد که در عکس هایش مشهود است با وجود باند پیچی سرش همچنان در جبهه ماند و به رزم خود ادامه داد و پس از گذشت چند ماه در همان منطقه تقاضای عضویت دائم در سپاه پاسداران نمود ...
نگاهی به سیره و حیات شهید

نویدشاهد البرز؛ شهید «محمد حسن نعمت الهی» در تاریخ سوم تیر ماه سال 1345، در ماه صفر در ایام شهادت حضرت امام حسن علیه السلام در شب جمعه در جنوب شهر تهران خیابان «قلعه مرغی» متولد شد و بدین مناسبت او را «محمد حسن» نام نهادند و اولین اولاد پسر خانواده بود. شهید «محمد حسن» از همان شیر خوارگی در دامن مادر در مجالس روضه خوانی با نام امام حسین(ع) و عشق به او بزرگ شد.

از سن سه، چهار سالگی همیشه همراه پدر به مساجد و مجالس سخنرانی و روضه خوانی و به خصوص نماز جماعت در اقصی نقاط شهر تهران حاضر می شد و علاقه زیادی از خود نشان می داد. او کلاسهای ابتدائی را در دبستان خصوصی «موسوی نیا» در خیابان شش متری امیری تهران و کلاسهای راهنمائی را در مدرسه معلم و مدرسه راهنمایی شهید «محمد منتظری» کرج درس می خواند. از همان دوران کودکی پسری ساکت و آرام بود هرگز درخانه یا مدرسه از او اذیت و کارهای کودکانه سر نمی زد. دارای طبعی بلند و روحی بزرگ بود.

نگاهی به سیره و حیات شهید

صبور و زحمت کش و مهربان بود چهره و قیافه مظلوم و دوست داشتنی او زبان زد خاص و عام بود. تمام اقوام و فامیل و دوستانش فوق العاده دوستش می داشت. از دوران کودکی تا زمان شهادت با آن همه فداکاری و شادی که داشت هرگز کلمه ای از کارهای خود تعریف نمی کرد. آن حالت خضوع و خشوع و تضرع در عبادات و حجب و حیاء و طرز برخوردش با اشخاص خصوصا" احترام به والدین و بزرگترها و مهر و محبت نسبت به کودکان فقط مخصوص به خودش بود و از عهده بیان خارج است. از مخارج اضافی به خصوص در زمان بعد از انقلاب بسیار متنفر بود و در لباس پوشیدن بسیار ساده و بی آلایش در دوران انقلاب در تمام تظاهرات و راهپیمائی ها شرکت می کرد.

نگاهی به سیره و حیات شهید

بعد از پیروزی انقلاب با وجود کمی سن فعالانه در بسیج مسجد محل شرکت می کرد و شبهای زمستان و تابستان تا صبح در خیابانها به اتفاق دوستانش پاسداری می نمود.

در اول فروردین سال 61، برای اولین بار به مدت سه ماه به کردستان ( کامیاران ) اعزام شد و پس از طی این ماموریت مجددا" بعد از چند روز به مدت سه ماه دیگر به «بانه» اعزام شد و پس از بازگشت به خاطر رشادت و صداقتی که از خود نشان داده بود به مدت چند ماهی به طور شبانه روز در بسیج مرکزی سپاه پاسداران کرج انجام وظیفه می نمود. لیکن به واسطه روح سلحشوری که در وجودش بود ماندن در شهر را تحمل نکرد و این بار از طریق تهران به جبهه «مهران» اعزام شد و در عملیات «والفجر سه» از ناحیه سر مجروح شد چنانکه در  عکس هایش مشهود است  با وجود باند پیچی سرش همچنان در جبهه ماند و به رزم خود ادامه داد و پس از گذشت چند ماه در همان منطقه تقاضای عضویت دائم در سپاه پاسداران نمود و پس از تکمیل پرونده در تاریخ اول مهرماه 1362، برای گذراندن دوره آموزش وارد پادگان امام حسین(ع) گردید و پس از طی دوره سه ماهه با موفقیت به اخذ لباس سبز یا سرخ پاسداری مفتخر گردید.

نگاهی به سیره و حیات شهید

شهید «محمد حسن» پس از زیارت حضرت امام رضا(ع) و زیارت حرم حضرت معصومه (س) و مشرف شدن به خدمت محبوبش رهبر انقلاب در اوایل دیماه 62، عازم جبهه جنوب گردید و او که در ماندن جبهه آنقدر صبور و مظلوم بود بعد از چند روز به طور غیر منتظره به خانه بازگشت. گویا شهادتش به او الهام شده بود و آمده بود و برای آخرین بار با همه خداحافظی کند چونکه در آن دیدار پنج روزه هر کس او را دیده بود آثار شهادت را از چهره ماهتاب و نورانیش به دیگری تعریف می کرد.

از جمله خود خانواده آن شهید و پس از پنج روز دیدار و رفتار ملکوتیش که هرگز فراموش نمی شود. او برای آخرین بار با یک دنیا مهر و صفا و وقار و ایمان و تواضع به سوی میدان جهاد شتافت و دیگر بار خانواده در مورخه هفتم فروردین ماه 1363، با پیکر عطر آگین او در حالیکه نور از صورت درخشانش می تابید و خنده وصال بر لب داشت و در حالیکه دوباره از خون فرقش وضو ساخته بود دیدار نمود و دیدار بعدی به قیامت موکول شد.

نگاهی به سیره و حیات شهید

شهید «محمد حسن» در مورخه چهاردهم فروردین ماه 63، در هنگام مصاف با خصم کافر در عملیات خیبر در جزایر مجنون، جان به جانان تسلیم نمود و جام شهادت را نوشید. پیکر پاک شهید در جوار امامزاده محمد به خاک سپرده شد.



منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده