شهید«محمود خالو باقری»: جهاد دو چیز را در بر می گیرد یکی خون شهید و دیگری پیام شهید
شهيد «محمود خالوباقري» در تاریخ دوم تیرماه 1347، در شهرستان كرج در خانواده اي كشاورز و باغبان ديده به جهان گشود. وي پس از سپري نمودن دوران كودكي در سن هفت سالگي به مدرسه رفت و تا كلاس پنجم ابتدايي ادامه تحصيل داد و در كنار پدرشان به كار باغباني پرداخت و كمك خانواده بود كه بعد به عضويت بسيج در آمده و پس از طي نمودن دوره آموزش نظامي به جبهه اعزام گرديد و به پيكار و نبرد با لشگر بعثي در آمد. وي در طول دوران جهادش دو بار به جبهه اعزام گرديد كه بار دوم در تاريخ یازدهم آذر ماه 1365، به منطقه جنوب در شلمچه رفته و پس از حضور در عمليات كربلاي 5 بر اثر اصابت تركش در تاريخ دوم بهمن ماه 1365، در شرق بصره به درجه رفيع شهادت نائل آمد و در جوار امامزاده محمد در کرج به خاک سپرده شد.
شهید« محمود خالو باقری» در وصیت نامه خود چنین می نگارد:
بسم الله الرحمن الرحيم
هيچ قطره اى در مقياس حقيقت در نزد خدا از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست و من مى خواهم با اين قطره خون به معشوقم كه خداست، برسم .
وصيت مى كنم كه بعد از مرگ برايم گريه نكنيد . به همه دوستان و آشنايان تبريك بگوييد، بگوييد جان او هديه اى براى امام خمينى بت شكن و در راه خداست و براى همين بود كه محمود به جهاد رفت و شربت شهادت نوشيد. بدانيد كه اين پيام يك شهيد است كه جهاد دو چيز را در بر مى گيرد؛ يكى خون كه شهيدميدهد ديگر پيام شهيد كه بايد به همه نقل شود. به پدرم بگوييد كه ديگر پيش جدمان سرشكسته نيستند چون پسرش راهى را رفت كه حسين و سلاله اش رفته اند . پدرجان وصيتم به شما اين است كه راه مرا ادامه دهيد و اى مادر جان اگر مرا نديدى حلالم كن .خود بهتر مى دانى كه من از اوائل پا گرفتن انقلاب در تمامى موارد مى خواستم سهمى داشته باشم . مادر جان بعد از شنيدن خبر شهادت من اشك مريز و به خواهرانم هم بگو در سوگ من اشك نريزند زيرا امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشك نريخت . چون ميدانست كه رضاى خدا در اين امر مى باشد . مادر جان مرگ من در راه اسلام و قرآن شايد جوششى در جوانان بوجود آورد البته نه تنها مرگ من بلكه تمامى شهيدانى كه در راه اهداف مقدس اسلام كشته شده اند . تو نيز خوشحال باش كه فرزندت را در راه اسلام از دست ميدهيد . در جهان آخرت بانوى صدر اسلام و فاطمه زهرا (س) از تو گله ندارد. اكنون مى روم و در راهش شهيد مى شوم و چند تا دعا ميكنم . خداوند ترا به يگانگى ات سوگند شهادت در راه خدا و اسلام را نصيبم كن . گناهانم را ببخش و در صف شهيدان راهم ده . بار الها قدرتى به من عنايت كن و لطفى بفرما تا در آخرين لحظات عمر نام ترا به زبان داشته باشم . سپاس خداوند بزرگ را كه اسلام رابه ما نماياند . نابود باد دشمنان اسلام و سلام بر امام بزرگوارمان امام خمينى .
اگر من شهيد شدم مى خواهم با لباس رزم و
در كرج دفنم كنيد كه دوستان و آشنايان برسر مزارم بيايند. والسلام .خدا حافظ نهم دیماه 1365
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
