شهید« علی همتی»: تا کربلا را زیارت نکنم بر نمی گردم
نویدشاهد البرز:
شهید« علی همتی» در بیست و ششم آذر ماه سال 1344،
در خانوادهای مذهبی ومتوسط دیده به جهان گشود. دوران کودکی را بعد از چندین بار
دست و پنجه نرم کردن با بیماری سپری کرد سپس در سن شش سالگی به مدرسه رفت ودوره
ابتدایی را با موفقیت پشت سرنهاد و به درجه راهنمایی راه یافت. او با کوشش و جدیت
فراوان مشغول به ادامه تحصیل بود که جنگ تحمیلی نیروهای کفر علیه اسلام شروع گردید
و شهید عزیز به فرمان امام وارد بسیج شد و به فعالیتهای خود از قبیل نگهبانی و
کارهای دیگر پرداخت و شبانه روز فعالانه خدمت می کرد. او نیز به سهم خود سعی در نشان
دادن ماهیت جنگ کرد. با ایجاد نمایشگاههای عکس و شرکت در بسیج و پاسداری از
دستاوردهای انقلاب اسلامی کوشش فراوان نمود.
تا دین خویش را به میهن اسلامی ادا نماید تا اینکه به جبهه عازم شد و مدتها در آنجا چون سربازان راستین اسلام انجام وظیفه کرد. در جبهه های گیلان غرب و شرق و دزفول حماسه آفرید. تا اینکه سرانجام در تاریخ دهم اردیبهشت در عملیات ظفرمند بیت المقدس در منطقه عملیاتی «رقابیه» به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش بعد از چندی به دست خانواده رسید و در گلستان شهدای «جوادآباد» به خاک سپرده شد.
نامه شهید:
درود فراوان بر امام امت و رييس جمهورمان سلام فراوان عرض ميكنم و اميدوارم كه حال شما خوب باشد. باري پدر و مادر اميدوارم كه مرا ببخشيد كه بدون خداحافظي به جبهه رفتم و اميدوارم كه سلام گرم مرا از راه دور از سرزمين گرم از اهواز بپذيريد و سلام فراوان همه برسانيد و از شما مادر پدر عمو ـ باباجون و برادرانم و خواهر ميخواهم كه مرا ببخشيد من و ديگر دوستانم سهيلي ـ علي ايزديار پسر حمزه و عموي حموم قديمي حاجيآباد به نام اصغر با هم در اهواز به خدمت مشغول هستم هر چه من بدخط نوشتم شما خوب بخوانيد.
خيلي براي ما نامه ننويسيد چون ممكن است به جايي ديگر برويم باز هم تكرار ميكنم مرا ببخشيد كه بدون خداحافظي به جبهه رفتم.
مادر ناراحت نباشيد؛ انشاءالله با پيروزي كامل برميگرديم به كرج و به خانه من بايد كربلا را زيارت كنم و برگردم و تا كربلا را زيارت نكنم برنميگردم. شايد هر دو ماه به مرخصي بيايم و برگردم.
آدرس خودم را بعداً برايتان مينويسم. مبارك باد سال نو بر شما. اين نامه را به خانواده علي همتي بدهيد.
5 /1 /60