شهیدی که آرزو داشت تقدیرش با شهادت رقم بخورد
نوید شاهد البرز:
درسوم خردادسال 1343 ، دریکی از محله های کرج به دنیا آمد. ازآنجاییکه خداوند اورا بعداز6 سال به خانواده بخشیده بود برای او آرزوها داشتند و قربانیها نذرکرده بودند؛ بدین صورت بود که نامش را «قربانعلی» گذاشتند.
در7 سالگی دریکی ازمدرسه های محلی شروع به خواندن درس نمود و پس ازساعت مدرسه درکلاسهای قران نیزشرکت می نمود. پس ازپایان دوره ابتدائی با آنکه کم سن و سال بود درکارهای ساختمانی مسجد فعالیت می کرد به نماز و روزه اهمیت می داد .
پس ازمدتی دردندانسازی یکی ازاقوام نزدیک شروع به کارکرد ازآنجاییکه مطب درمیدان کرج واقع بود. او شاهد تمام فعالیتهای مردمی از جمله راهپیمائیها و تشیع جنازه شهدا بود و دراینگونه مراسم شرکت می نمود و همیشه آرزو می کرد که سرنوشت او نیز مانند همین شهدا باشد .
به جبهه علاقه بسیارداشت به همین دلیل زودترازموعد دفترچه خدمت سربازی راگرفت و به سربازی رفت .
پس ازپایان سه ماهه تعلیماتی به دلیل علاقه بسیاربه خانه مراجعت نکرد و ازهمانجا مستقیما به جبهه منتقل شد و در مرخصی اول که به خانه آمد باآنکه چند روزمرخصی داشت بیشترازدو روز طاقت نیاورد و گفت: هرچه زودترباید بروم احتمالا حمله ای در پیش است و درست نیست که من در اینجا بمانم .
اوپس ازبازگشت به جبهه درتاریخ هشتم آذر1362، درعملیات والفجر4 شرکت نمود و درهمان عملیات دراثراصابت تیردرناحیه گردن در منطقه عملیاتی «سومار» به شهادت رسید.پیکر پاک شهید در جوار «امامزاده محمد» کرج به خاک سپرده شده است.
نقل قول مادر از پسر شهیدش:
هر گاه که تشییع جنازه شهیدی را می دید، آرزو می کرد که شهید بشود و می گفت: خوشا به سعادت این شهدا که جمعیت به این زیادی برای تشیع آنها آمده اند. من هم آرزو دارم که مانند آنها شهید شوم وقتی مادرش می گفت: خدانکند چرا این حرفها را می زنی؟! درجواب می گفت: مادر جان همه شهدا به چشم مادرشان عزیز هستند.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری