شهید مانوس با قرآن در جبهه
شهيد «ميرمسعود مصلايي» در سی ام اردیبهشت سال 1342، هنگامي كه پاسي از نيمه شب گذشته بود در شهر تهران ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در همان محل به خوبي و خوشي سپري نمود. سپس به ميدان شهدا نقل مكان كرد و در دبستان باباطاهر واقع در آن محل مشغول تحصيل گشت. پس از مدتي به همراه خانواده به كرج عزيمت كرده و دوران راهنمايي را در مدرسه خرد و دوران دبيرستان را در «جهان دانش» و «دهخدا »گذراند تا اينكه با پيروزي انقلاب اسلامي وارد بسيج شد و به فعاليت پرداخت.
شهيد «میر مسعود مصلايي» با شروع جنگ تحميلي علاقه فراواني داشت كه در جبهه باشد و در كنار ديگر رزمندگان با كفر صدامي بجنگد ولي از آنجايي كه هميشه و در هر كاري رضايت پدر و مادر را شرط ميدانست با آنها به بحث و گفتگو پرداخت و سرانجام با جلب رضايت آنها موفق گشت.
هنگامي كه سال سوم دبيرستان را به اتمام رساند، عازم جبههها گردید. «شهيد مصلايي» همواره سعي ميكرد كه دوستانش را نسبت به مسايل قرآن آشنا كند چنانكه وقتي در جبهه بود هميشه قرآن در دست داشت تا اينكه سرانجام در چهارشنبه 14چهاردهم مهر ماه 1361، مصادف با عيد غديرخم در عمليات «مسلم بن عقيل» در «منطقه عملياتي سومار» بر اثر اصابت تركش به جمجمه به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.
خاطره ای به نقل از مادر شهید:
يك روز كه در حال شستن ظرفها بودم و شير آب زياد باز كرده بودم مسعود از پشت سر من شير آب را بست و با لحن دلنشين گفت: «مملكت آب كم دارد در مصرف آب صرفهجويي كن». گاهي اوقات يك قطرهاش هم در جبههها پيدا نميشود، اين آب خيلي ارزش دارد و كمتر آن را هدر بده.
پيام شهيد: «رهبر انقلاب را فراموش كنيد هميشه سعي كنيد سخنان او را در زندگي خود مو به مو پياده كنيد و پيرو او باشيد.»
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری