پرواز پرستوها از یگان هوا برد شیراز به سوی معبود
نویدشاهد البرز:
«شهید سعید قدسی» در خانواده ای مومن و متعهد در روستای «ورکش طالقان» در سال 1339، دیده به جهان گشود. در روستایی که اهالی آن همه انسانهایی ساده دل و حقیقت جو بوده و از حامیان نهضت اسلامی در سالهای آغازین آن و بویژه زمان مبارزات شهید نواب صفوی و یاران او بودند.
پدر شهید از یاران صدیق شهید نواب صفوی و یارانش بود و آیه الله طالقانی را نیز در عرصه های مختلف مبارزه یاریگر بود و منزل محقرایشان پناهگاه امنی برای این مبازرات و آزادیخواهان و روستای ایشان محلی برای تبلیغ دین اسلام و قوت ملی برای مبارزان بود و شهید هم در محفل این مبارزان بزرگ شده بود.
ارتباط مستمر و معاشرت خانوادگی ایشان با بزرگانی چون آیه الله طالقانی در روستای طالقان و در شهر تهران سبب ایجاد روحیه مبارزه و در تمام جوانان و نوجوانان آن دیار و بویژه این خانواده می شد.
شهید در سن 9 سالگی مادر عزیز خود را از دست داد و از آن پس زندگی سختی را گذراند در دبستان روستای ورکش مدرک پنجم ابتدایی را اخذ کرد و در مدرسه راهنمایی شهرک طالقان مقطع راهنمایی را آغاز کرد. با سختی و مشقت بسیار راه طولانی خانه تا مدرسه را که حدود چندکیلومتر می شد پیاده طی می کرد و سرما و گرمای طاقت فرسا را به جان می خرید.
با این همه تا سال سوم دبیرستان را با موفقیت گذراند و سال چهارم دبیرستان رادر شهر سازی در منزل برادر برزگش اقامت کرد و به تحصیل ادامه داد پس از اخذ مدرک دیپلم نیز راهی خدمت مقدس سربازی شد، سادگی و صفای وجود سعید زبانزد همه دوستان و آشنایان بود.
انس و علاقه او به برادران و خواهران کوچکتر که غم بی مادری ایشان را سخت افسرده و پژمرده ساخته بود، طعم خوشی را هنوز هم بر عمق جان آنها بر جای نهاده است .
حمایت و یاری و غمخواری او و احساس مسئولیت در برار امور مربوط به خانواده و اطرافیان هنوز هم نقل زبانهاست در کار کشاورزی بازوی توانای پدر وحتی در اوقات فراغت سینه فراخش و قامت استوارش در برابر مشکلات و کارهای عقب افتاده خویشان و همسایگان ایستاده دست یاری به سوی همگان داشت. آخرین وداع او را همگان به یاددارند.
لبخند شیرینی که بر لب داشت و نگاه مهربان و عمیق او التماس دعای خیر و طلب حلالیت از همه اهالی روستا همه را به شگفتی واداشته بود.
دوران سربازی را پس از کسب مهارتهای نظامی در «یگان هوا برد شیراز» آغاز نمود و سپس به آبادان اعزام شد و پس از دلاوریها و فخر آفرینی ها که در آن دیار از خود نشان داد، در عملیات شکست حصر آبادان از تیر دشمن پای ایشان جراحت سختی برداشت و در هنگام انتقال به پشت جبهه هواپیمایی حامل مجروحان در اثر سانحه دچار حریق شد و او به همراه عده ای از سرداران دلیر اسلام از جمله «سرتیپ شهید فلاحی» و «شهیدفکوری» و «شهیدکلاهدوز» و عزیزان بسیار دیگر در تاریخ سی ام شهریور ماه 1360، به خیل عظیم شهدا پیوستند و در عشق معبود سوختند و خاکستر وجودشان پس از سالها در گلزار بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری