عاشق خدا .... عاشق شهادت ... عاشق امام
نوید شاهد البرز:
شهید«اسماعیل مسلمی» فرزند منصور متولد سال 1343 در تهران می باشد . وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد. وی سرانجام در منطقه ام الرصاص بر اثر اصابت ترکش دشمن زبون در روز بیست و یکم بهمن ماه 1364، به درجه رفیع شهادت نایل شدو پیکرش سالها بعد به دست گروه تفحص کشف و در امامزاده محمد به خاک سپرده شد.
شهید اسماعیل مسلمی در وصیت نامه اش چنین می نگارد:
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا و بل احیاء عند ربهم یرزقون .
و مپندارید آنهایی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدایشان روزی می برند .
با سلام خدمت امام زمان منجی عالم بشریت و با سلام و درود خدمت قائد اعظم حضرت امام خمینی پرچمدار راهیان خط کربلا که بر یزید و یزیدیان شورید و طاغوتیان زمان را از صحنه کشور بر انداخت و چون ابراهیم بت شکن بت های خود خواهی و خود پرستی را در هم شکست و می رود تا پرچم لا الا اله الله و محمد رسول الله را در بالاترین نقطه جهان به اهتزاز در آورد .
ای امام! ای رهبر! مسلمانان و ای امید مستضعفان جهان من عاشق خدا عاشق شهادت و عاشق تو ام من در مکتب حسین راه و رسم ایثار و فدارکاری را آموختم و در خط تو که همان خط خدا و اولیاء وانبیاء است گام نهادم و تا پای جان از آرمان و عقیده ام دست بردار نیستم آنچه من از انقلاب آموختم اخلاص و ایثار بود .
پدر عزیزم سلام ، من می دانم شما پدر مهربان و دلیر در مقابل دشمنان مبارز و حاضر هستی تمام خانواده خود را در راه اسلام یعنی خدا بدهی و خوشی آخرت زمان معاد را بر خوشی دنیوی ترجیح می دهی خوشا به حال تو پدر که اجر و ثواب تو بیشتر از یک شهید است. برایم گریه شادی سرده که من با شهادت عروسی کرده ام. خداحافظ پدر عزیز و مهربانم.
مادر عزیزم سلام! قامتت را استوار نگه دار و سرت را بالا بگیر و افتخار کن به اینکه تو و فرزندانت توانسته اید به حال اسلام و مسلمین مفید واقع شوید. مادرم! از اینکه در عنفوان جوانی ترا ترک می کنم بر من خرده نگیر چون مگر می توانستم نزد شما بمانم و بر زندگی عادی و روزمره ام ادامه دهم در حالیکه دین و آئینم در معرض خطر افتاده و خاک مقدس میهنم جولانگاه چکمه های دشمن گشته بود. خداحافظ مادر عزیز و مهربانم .
خواهر عزیز و مهربانم من می دانم که غم از دست دادن برادر بسی مشکل و دشوار است اما مگر غم از دست دادن حسین (ع) برای زینب (ع) آسان بود ؟
همانگونه که من از آقا و سرورم درس جهاد و شهادت را آموختم
تو نیز از خواهر او درس استقامت و شکیبائی بگیر و مقاوم باش خداحافظ خواهر مهربانم
.
برادران مهربانم سلام !
به شما وصیت می کنم که در راه خدا مبارزه کنید و عوامل ضد اسلام را سرکوب نمائید هر چند که به قیمت جان شما تمام شود و بدانید که سرانجام حق پیروز است و ما که اطمینان داریم در راه قدم برداشته ایم و حق با ماست از شهادت چه باکی داریم مقاوم باشید و امام را تنها نگذارید برادران عزیزم . خداحافظ
ای ملت شهید پرور تنها راه نجات اسلام و رهایی مستضعفین و پیروزی نهایی پشتیبانی قاطع و بی دریغ از جمهوری اسلامی و پیوستن به خط امام که همان خط اسلام و محمد (ص) است می باشد از توطئه های دشمن آگاه باشید و هیچ وقت امام عزیز و رهبر انقلاب را تنها نگذارید با بی حجابی این هدیه استعمار مبارزه کنید و نگذارید با وجود داشتن این همه شهید بدست این فریب خوردگان تمدن غرب انقلاب تضعیف گردد.
سخنی با برادران هم محلی خود دارم؛ تقاضا دارم که راه امام خمینی(ره) که همان راه الله است در پیش گیرید و به مال دنیا اهمیت ندهید که همه ما رفتنی هستیم و با خود هیچ نمی بریم راه جبهه ها را پیش گیرید و بی تفاوت نباشید. مبادا خواب غفلت بمیرید که علی (ع) در مهراب عبادت شهید شد. مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد .
سخنی با همرزمان و دوستانم همانهایی که معلمان من بودن دارم عاجزانه از شما می خواهم که مرا دعا کنید و بی تابی نکنید زیرا شما نیز به آن آرزویی که من داشتم و به آن رسیدم خواهید رسید به خدا توکل کنید و صابر باشید و یار صدیق امام خداحافظ دوستان مهربانم .
سخنی با امت حزب الله رجائی شهر دارم به شما گوش زد می کنم که عده ناچیز و قلیلی سعی در تضعیف برادران وفادار به انقلاب را دارند این عده ظاهر جالبی دارند و بسیاری از شما با این عده آشنائی دارید و از این عده پشتیبانی می کنید من از شما خواستارم که گول ظاهر افراد را نخورید و هر کسی که دم از انقلاب زد، نگوئید آدم مخلصی است. شهید خیاط زاده نیز در وصیت نامه خود اشاره ایی به این افراد کرده بود این افراد را شناسائی کنید و از خود برانید.
در پایان از همه تقاضای حلالیت دارم . اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنان که پیرو خط سرخ حسینی و خط امام عزیزم نیستند بر من نگریند و بر جنازه ام حاضر نشوند. باشد که شهدا آنانرا را متحول سازند، جنازه ام را هر کجا که پدر و مادرم صلاح دانستند به خاک بسپارید .( از پدر و مادرم تقاضای حلالیت دارم )
قسم به اشک تو مادر که مرد جنگم من
من آن یلم که به میدان چو شیر غرانم
بروز رزم سلحشور مرد ایرانم
شهید گر شوم از خون شوی تو پیرهنم
که بود لاله دهد قطره قطره خون تنم
مریز اشک و مکن ناله در شهادت من
که مرگ سرخ بود لحظه ولادت من
من از تو هستم و در من هر آنچه هست توئی
تو از ندائی پیروز و بی شکست توئی
به هوش باش و در این رزگه شو خاموش
رسالت من از آن پس تو می کشی بردوش
پاسدار باوفای امام خمینی
اسماعیل مسلمی
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری