جاویدالاثری در آفتاب سوزان فکه؛ زندگینامه شهید هادی فرشید فر
نویدشاهد البرز:
خدا شهدا را در قیامت با بها و جلالی و با عظمت و نورانیتی وارد می کند اگر انبیاء از مقابل آنها بگذرند و سوار باشند به احترام اینها پیاده می شوند. "مولای متقیان علی (ع)"
شهید "هادی فرشیدفر" به سال 1343 در یک خانواده مذهبی و مومن در شهر تهران چشم به دنیا گشود و از همان اوان طفولیت علاقه فراوانی به قرآن و احکام اسلام و هیات های عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) داشت. مرحله ابتدایی را در محله شان شروع کرد و در سال 53 به علت مشکلات زندگی به همراه خانواده اش به حیدرآباد کرج نقل مکان کرد و در دبیرستان شهید نراقی (منوچهری) و پس از آن دوران راهنمایی را در مدرسه شهید محمد حسین فهمیده (مجید عدل) به تحصیلات خود ادامه داد و این در حالی بود که قیام خونین مردم ایران علیه نظام زالو صفت ستمشاهی از شهر خون و قیام (قم) به سرتاسر ایران گسترش یافت و امام خمینی که 15 سال از وطن تبعید شده بود از نجف و پاریس انقلاب را هدایت و رهبری می کرد. او که در بطن مسائل مذهبی و عزاداری عاشورای حسینی بزرگ شده بود در تظاهرات و راه پیمایی ها و ... شرکت فعال داشت و پس از پیروزی اسلام بر کفر و برقراری جمهوری اسلامی در سنگر مدرسه به پاسداری از آرمانهای مقدس شهیدان و مبارزه با افکار انحرافی گروهکها می پرداخت و دشمنان این انقلاب از هر موقعیتی که بدست می آورند.
جهت براندازی جمهوری اسلامی استفاده می کردند. فقر فرهنگی و اقتصادی و ... که سالیان دراز بر ملت مظلوم ایران خصوصا کردستان، گنبد و ... وارد شده بود و برخوردهای مقرضانه و غیره مسئولانه دولت موقت (مهدی بازرگان و کابینه اش) زمینه را برای توطئه کفر و نفاق در مناطق آماده کرده بود و کردستان را در اختیار نیروهای مسلح وابسته به شرق و غرب قرار دادند. پاسداران مکتب اسلام و قرآن که برای دفاع از حریت و نوامیس ملت کرد پا در این خطه مظلوم گذاردند به فجیع ترین وضع آنها را شکنجه کردند و به شهادت رساندند تا بلکه بتواند عشق امام و اسلام را از قلبهای پاک باصفایشان بیرون آورند.
شهید "هادی فرشیدفر" نیز از جمله سربازان روح ا... بود که درسش را رها کرد و چندین ماه در کامباران به نبرد با عوامل استکبار جهانی پرداخت و پس از چند روز برای ادامه تحصیل به کرج آمد و بعد از پایان دوره راهنمایی در هنرستانهای فرخ دشت (شهرک استاد مطهری) و هنرستان شهید دکتر بهشتی تحصیلاتش را با موفقیت به پایان رساند که در این مدت 4 مرتبه در جبهه های حق علیه باطل در ارتفاعات بازی دراز، کردستان، عملیات ظفرمند بیت المقدس و بالاخره والفجر یک در کربلای جنوب همگام با غیورمندان و دلاوران لشکر قهرمان 27 محمد رسول ا... (ص) در گردان یاسر حضور یافت.
دریادلان بسیج سربازان مهدی (عج) این پیروان خلیل ا... از خیمه ها بیرون آمدند و به سوی قتلگاه حرکت کردند. اشک شوق بود که برای وصال عاشق با معشوق بر گونه هایشان می غلتید و زمین در زیر گامهای استوارشان می لرزید و تشعشع خورشید در برابر چهره نورانی شان شرم سار بود. غروب خونین شمال فکه نوید صبح صادقی را می داد که عاشقان حسین (ع) در میان غرش توپها و خمپاره ها و انفجارهای مهیب و عبور از میادین بزرگ مین و تله های انفجاری که زمین و آسمان را روشن نموده بود و بوی باروت و خون همه جا را فرا گرفته بود اما اینها اعجوبه هایی هستند که در مکتب خون بزرگ شدند و تمامی معادلات سیاسی، نظامی و ... را به هم زدند و تحلیلگران غرب و شرق از این امر غافل ماندند که این انسانها برای مرگ که در واقع حیات جاودانه است از یکدیگر سبقت می گیرند.
شهید "هادی
فرشیدفر" همانند خیل عظیم سپاه اسلام تا آخرین لحظه با بعثیان جنگید. تا آن
که در نیمه شب بیست و دو فروردین شصت و دو به مولای خویش حسین (ع) اقتدا کرد و جسم پاک و مطهرش در صحرای تفتیده جنوب، عاشقان
حسین (ع) را برای ادامه راه خونبارش می طلبد. به امید آنکه بتوانیم پیروان صدیق
ولایت فقیه و پاسدار و ادامه دهندگان راه سرخشان باشیم.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري