نامه ای از دانشگاه عشق و ایثار / شهید پاسدار «عبدالله درگرفر»
نوید شاهدالبرز:
"شهيدپاسدارعبدالله درگرفر" درسال 1341 درخانواده اي مذهبي و متدين در قريه حسن آباد كرج پا به عرصه وجود نهاد. وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد. در سن 15 سالگي براي كم كردن بارسنگين زندگي مجبور شد ضمن تحصيل درشركت مانا مشغول به كار شود باپيروزي انقلاب اسلامي و با اعلام تشكيل ارتش بيست ميليوني درسال 59 ضمن گذراندن آموزشهاي نظامي به عضويت بسيج مستضعفين درآمد و به پاسداري از ارزشهاي متعالي انقلاب مقدس اسلامي مشغول شد.
در سال 1360 پس از فوت پدر بزرگوارش بخدمت زير پرچم درآمد و پس از دو سال ايثارگري با كار شبانه روزي در كارخانه "شيشه نشكن" زحمت زندگي را بر دوش گرفت. پس از مدتي به استخدام اداره پست شهرستان كرج درآمد و نامه رساني اكسپرس را بعهده گرفت و در همان موقع بود كه تصميم گرفت كه به جبهه برود.
در سال 65 با اينكه تنها سرپرست خانواده بود عازم جبهه شد. در شب هفدهم تیر ماه 1365 در منطقه مهران شربت شهادت را نوشيد و پیکرپاکش در "امامزاده محمد" به خاک سپرده شد.
نامه شهید عبدالله درگرفر از جبهه مهران
با سلام و درود بيكران برمنجي عالم بشريت مهدي موعود ورهبر كبير انقلاب اسلامي وخانواده شهداء و رزمندگان اسلام و برادران خوب اسير خدمت برادران عزيز و زحمتكش اداره پست كرج اميدوارم كه حال همگي شما برادران عزيز خوب باشد ودرزندگي ودركارهايتان موفق و مؤيد باشيد باري اگر از احوال اينجانب عبدا... در گرفر (سوپر اكسپرس ) خواسته باشيد باخبر باشيد صحيح و سلامت هستم و به دعا گويي شما درنمازفرسنگها مشغول هستم و اگر از حال و هواي جبهه خواسته باشيد باخبر باشيد اينجا دانشگاه خودسازي و ايثار و عشق به لقاءالله و مملو از معنويات است و برادراني در اينجا هستند كه مظلومانه مي جنگند و مظلومانه شهيد مي شوند و كسي اطلاعي ندارد و من از برادراني كه قدرت آمدن به جبهه را دارند می خواهم بيايند و اگر نمي توانند درپشت جبهه خدمت به دين اسلام و مملكت ادا كنند چون بعد از اينكه جنگ با پيروزي ايران خاتمه يابد(انشاالله )حسرت اين رامي خوريم كه چرا به جبهه نرفته ايم و يا كمك به آنها نكرده ايم چون به فرموده امام :
"امروزمسئله جبهه و جهاد از نماز بالاتر است" و برادران سعي كنند در اداره و در هر كجا كه هستند كارهايشان را به نحو احسن انجام دهند و خداي نكرده كار شكني در كارهايشان نكنند چون در فرداي قيامت جواب خدا و پيامبران و امامان و اين همه مجروح و شهيد را نمي توانيم بدهيم ديگر مزاحم اوقات شريفتان نمي شوم و از همگي شما التماس دعا دارم و با آرزوي پيروزي رزمندگان و سلامتي امام امت در ضمن سلام جداگانه بر پسر شجاع وپسرك شيپورچي و پسرشجاع و ساير برادران و قسمت باجه تماماْ يك به يك دعا و سلام مي رسانم ....
خداحافظ والسلام 30 /2 /65