از فوتبال در تیم کفش ملی تا شهادت در آبادان

"شهید عبداله اینالو" در سوم تیر ماه سال 1334 در روستای "نوروز" در قزوین دیده به جهان گشود. چون در ده آنها مدرسه ای وجود نداشت، از نعمت سواد محروم بود و شش ساله بود که پدرش از دست می دهد. در دامن مادری فداکار که هم نقش مادری را به بهترین شکل ایفا کرد و هم نقش پدری را به بهترین شکل ایفا کرد.
شهید عبدالله اینانلو از سن 15 سالگی وارد بازار کار شد و در کار خانه چیت بافی تهران مشغول بکار شد و مدت زیادی در آنجا کار کرد.

او تنها پسر خانواده بود که در سن 19 سالگی به خدمت سربازی مشغول شد و چهار ماه آموزش در پادگان چهل دختر را سپری کرد و بعد از آن به پادگان رزمی کرمانشاه اعزام شد و تا پایان دوران سربازی در قسمت آشپز خانه پادگان با موفقیت خدمت کرد و به آغوش گرم خانواده بازگشت.
شهید عبدالله اینانلو به ورزش فوتبال بسیار علاقه مند بود و بعد از سر بازی به استخدام کارخانه کفش ملی در آمد و در قسمت دوزندگی کفش به فعالیت پرداخت و مدت 3سال در آنجا کارکرد و در تیم فوتبال کفش ملی بازی کرد.

شهيد عبدالله اینانلو در كارخانه هم فعاليت ديني داشت و نوارهاي صداي امام را بين همكاران خود پخش مي‌كرد. رابطه شهيد با دوستان و همكارانش بسيار خود بود و مادر شهيد از فرزند شهيدشان كاملاْ راضي بود.شهيد عبدالله در هيئت محل خود شركت مي‌كرد و به مسجد و تشكلات ديني مي‌رفت.
عبدالله در سال 1352 با يكي از همكاران خود در شركت ازدواج نمود كه ثمره ازدواج آنها 3 فرزند مي‌باشد.
شهيد عبدالله قبل از اعزام بجبهه به زيارت امام رضا عليه‌السلام رفته بود و وقتي در شركتشان ديده بود، همكارانش بجبهه مي‌روند، مصمم شد كه به جبهه برود. شهید با وجود اینکه خانواده به او اصرار می کردند که پشت جبهه بماند، وی متذکر می شد که فرمان امام است و باید حتما به خط مقدم بروم.
بدين طريق شهيد عبدالله در سال 1359 در اوايل جنگ از طريق بسيج همان شركت (كفش ملي) بجبهه اعزام شد.
پس از اعزام به جبهه یک ماه در جبهه مشغول مبارزه با کفار بعثی بود. تا اینکه سرانجام در تاریخ بیست و چهارم آبان 1359 با اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نایل شد . پیکر پاکشان را در بهشت زهرا تهران به خاک سپردند.
بدین ترتیب شهید عبدالله اینالو اولین شهید شرکت نفت شد.


از مادر شهید نقل است که روزی که شهید می خواست به جیهه برود .مادر به او می گوید مادر جان یا نرو یا من را هم با خودت ببر . شهید جواب می دهد که وظیفه شما نیست که به جبهه بروید، وظیفه من است . وظیفه شما تربیت درست فرزندان من برای سربلندی اسلام است.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری