قصه سربازی پیش از موعد یک شهید کرجی
نوید شاهد البرز:
"شهيد محمد كريمي" درسال1338 درشهرستان كرج ديده به جهان گشود. درميان يك خانوادة مذهبي، اخلاقي و اسلامي زندگي پربركتي را آغاز كرد. شهيد كريمي تحصيلات ابتدائي و راهنمايي را درشهرستان كرج به پايان رسانيد و ايشان درحين تحصيلات به علت پارهاي از مشكلات خانوادگي و با توجه به هوش و استعداد ممتازي كه داشت ترك تحصيل كرد و محكوم شد كه از دنياي تحصيلات كنارهگيري كند.
تا زمان فرارسيدن مشموليت (دوران خدمت سربازي) دركنار خانوادة خود بود و زندگي ميكرد. بعد از اعزام به خدمت به صورت پاسدار وظيفه مشغول انجام شد. شهيد محمد كريمي از همان شروع انقلاب اسلامي با اينكه نوجواني 11ساله بود و شور و شوق فعاليتهاي اسلامي در رگ و پوستش ميجوشيد با گذشت زمان و بزرگ شدن ايشان مصادف شد با حملة نيروهاي بعثي عراق به كشور عزيزمان كه او هم مانند تمام جوانان كشور در تركيب نظام بسيج شروع به فعاليت كرد و خود را هميشه مديون انقلاب و رهبري ميدانست.
شهید محمد کریمی هميشه آرزو داشت كه به جبهه برود. با توجه به سن و سال ايشان اين هدف الهي عملي نبود و با فعالیتهای بسیجی و به صورت امدادگري و ديگر فعاليتهايي كه راه انقلاب را هموار ميكرد و خود را راضی می کرد و به همين مقدار كه بتواند خود را به قطرهاي در ايثار دنياي بيكران ببيند.. خلاصه تا اينكه بعد از سالها انتظار و دوري به آرزوي ديرينة خود كه همان پوشيدن لباس مقدس سربازي بود رسيد، ايشان در پوست نميگنجيد. او خود را به صورت پذيرش سپاه يك سال زودتر از موعود معرفي كرد. بعد از مقدمات آموزشي به منطقة غرب که ميعادگاه عاشقان الله است، فراخوانده شد تا با دشمن بعثي بجنگد. شهيد محمد كريمي مدت زيادي در خط مقدم شهادت و دركنار دلاوران اسلام حضور نداشت چون بعد از يكسال از رفتنش خداوند او را به سوي خودش فراخواند. بله شهيد كريمي بعد از مبارزة كوتاه مدت درتاريخ 30سی ام خرداد 1367 در خاك عراق (ماهوت) به درجة رفيع شهادت نائل گرديد و خود را به كاروان حسينبنعلي(ع) ملحق كرد و با گوي خون خود جويبار انقلاب را جاري ساخت و لالههاي انقلاب را آبياري كرد و شربت شهادت را با جان و دل نوش جان كرد و به فيض شهادت رسيد.
نامه های شهید به خانواده
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و درود فراوان به رهبر كبير انقلاب پس از عرض سلام خدمت پدر بزرگوارم اميدوارم كه حالتان خوب باشد و موفقيت شما را از درگاه خداوند خواستارم اگر از احوالات اين جانب فرزند حقيرتان خواستار باشيد. بحمدالله در سلامتي كامل به سر مي برم. پدر جان! اينجا به ما خيلي خوش مي گذرد و تنها نگراني دوري از شما عزيزان مي باشد و پدر جان اگر به من نامه نوشتيد و جواب نامه دير به دست شما رسيد، زياد نگران نباشيد چون ما در يك مستقر نيستيم. ما با ماشينهاي گشتي به تبريز و اروميه و مهاباد مأموريت مي رويم و هر مأموريت امكان دارد كه يك ماه طول بكشد و به همين خاطر نامه شما شايد در عرض 20 و 25 روز هم بدست من نرسد پس اگر جواب نامه دير به دست شما رسيد نگران نباشيد و با سلام خدمت مادرعزيزم اميدوارم كه حالتان خوب باشد و خود را زياد نگران نكرده باشيد چون مادر جان! جاي من خيلي خوب است. كار ما گشت داخل شهرهاست و با منطقه جنگي هزاران كيلومتر فاصله داريم.
با سلام خدمت خواهران عزيزم اميدوارم كه حالتان خوب باشد. خدمت داماد عزيزمان اميدوارم كه حالتان خوب باشد.
با سلام خدمت خواهر مهربانم اميدوارم كه حالت خوب باشد و حميد و آزاده هم اميدوارم كه حالشان خوب باشد به تمام اقوام و خويشان سلام برسانيد و بگوييد كه اگر براي آنها نامه نمي نويسم چون آدرس آنها را ندارم و در مورد مرخصي امكان دارد. هر 45 روز و يا 50 روز و يا 60 روز يا 25 روز به ما مرخصي دهند چون اينجا نيرو كم است، امكان دارد كه هر 50 يا 60 روز به ما مرخصي دهند، ديگر عرضي ندارم به جز سلامتي شما عزيزان را از درگاه خداوند خواستارم با اميد پيروزي رزمندگان اسلام امام را دعا كنيد.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .
فرزند حقيرتان محمد كريمي ـ 5 /3 / 67
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام درود فراوان به رهبر كبير انقلاب پس از عرض سلام خدمت پدر بزرگوارم و زحمتكش عزيزم اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هميشه شاد و خرم باشيد. اگر از احوالات اين جانب حقير فرزند خود خواستار باشيد. بحمداله در سلامتي كامل به سر مي برم و هيچ گونه نگراني ندارم بجز دوري شما و با سلام خدمت مادر مهربانم اميدوارم كه حالتان خوب باشد و در سلامتي كامل به سر ببريد. اگر از احوالات اين جانب فرزند پر درد سر و مزاحم خواسته باشيد.
بحمدالله در سلامتي كامل به سر مي برم و هيچ گونه نگراني ندارم بجز دوري شما كه آن هم اميدوارم به زودي زود تازه گردد. شايد تا تاریخ 15/4/67 بيايم شايد هم زودتر بيايم معلوم نيست كه كي به ما مرخصي بدهند اما سعي مي كنم كه زودتر از 45 روز بيايم.
با سلام خدمت خواهران عزيزم اكرم و اعظم خوب نازنينم اعظم جان نامه پر از مهر و لطف تو در تاريخ 28/3/67 به دست من رسيد و بي نهايت خوشحال شدم و از اينكه اين خواهر دلسوز در فكر من مي باشد، بسيار خوشحال هستم و با سلام خدمت فاطمه جان اميدوارم كه حالت خوب باشد فاطمه جان نقاشي كه برايم فرستاده بودي به دستم رسيد و بي نهايت خوشحال شدم و خيلي ممنون هستم كه برايم نقاشي مي فرستي و با سلام خدمت مريم جان اميدوارم كه حالتان خوب باشد و در سلامتي كامل به سر ببريد اگر از احوالات اين جانب حقير خواستار باشيد به حمدالله در سلامتي كامل به سر مي برم و هيچ گونه نگراني ندارم بجز دوري شما و با سلام خدمت خواهر مهربانم كه با هيچ زباني نمي توانم زحمات شما را جبران كنم اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هيچ گونه نگراني نداشته باشيد. خواهر جان نامه شما در تاريخ 28/3/67 به دست من رسيد و بي نهايت خوشحال شدم. حبيبه جان! از اينكه در خوردن گيلاس در فكر من هستيد خيلي ممنون هستم و لازم به فرستادن آن نيست و همين كه در فكر من هستيد خيلي خوشحال هستم و وقتي كه اينجا به ما گيلاس مي دهند انگار از حياط شما گيلاس مي خورم و با سلام خدمت خواهرزاده عزيزم حميد جان اميدوارم كه حالت خوب باشد حميد جان شنيدم كه نقاشي را گم كرده اي اميدوارم كه حالت خوب باشد و در سلامتي كامل بله سر ببري و هيچ گونه نگراني نداشته باشيد . هر وقت نامه شما به دستم برسد در نامه اي كه مي نويسم ذكر مي كنم .
محمد كريمي 28 /3 / 67
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری