نامه پدری به فرزند آسمانی؛ سالروز شهادت شهیداحمد ظریف مظلومیان یزدی
نوید شاهد البرز:
"شهيد احمد ظريف” در تاریخ سی ام آبان 1345 در تهران از يك خانواده مذهبي ديده به جهان هستي گشود. مانند همه کودکان آن دوره دوران طفولیتش را سپری نمود و
وي بعد از گذراندن دوران طفوليت خويش در نزد خانواده در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و تحصيلات خود را تا سوم راهنمایی در همان محل سكونت خود سپري نمود و سپس برای کمک به پدر و برداشتن باری از دوش پدر نتوانست، ادامه تحصيل بدهد و ترك تحصيل نمود و جهت امرار و معاش زندگي به شغل كارگري پرداخت تا از اين طريق توانسته باشد كمكي به خانوادهاش بكند.
زمانی که ایران داشت به سوی تحولی عظیم گام بر می داشت ايشان نيز در زمان اوج گيري انقلاب در اكثر راهپيماييها و تظاهراتها با وجود سن کم شركت داشته و بر عليه رژيم منحوس پهلوي فعاليت ميكرد.
بعد از پيروزي انقلاب زمان خدمت سربازی با فرا رسيدن خدمت سربازي ايشان نيز وارد ارتش گرديد و در سال 1363 از طريق ارتش به عنوان رزمنده به خدمت سربازي اعزام گرديد و در طول دو سال با همه توان خود عیله دشمن بعثی جنگید و در پايان خدمت سربازي بود كه خداوند نخواست احمد ظریف از این خوان وسیع الهی توشه ای عظیم بر نگیرد و شهادت را نصیبش کرد. پس در تاريخ بیست و پنج خرداد 1365 در منطقه شرهاني بر اثر اصابت تركش به فيض شهادت نائل گرديد.
نامه پدر به
فرزند که شهید شده است:
بسم الله رب الشهداء و الصدیقین
نور دیده عزیزم و شهید نازنینم احمد ظریف؛ امیدوارم سلام گرم و خالصانه پدر و مادر و برادران و خواهران و اقوام و آشنایان و دوستان داغدیده ات را از راه بسیار دور بپذیری. عزیزم همانطور که درست در روز شهادتت یعنی 25/3/67 نامه نوشته بودی و جواب خواسته بودی منهم پدر داغدیده ات جواب نوشتم لذا اگر کمی دیر شده است، عذر مرا بپذیر.
عزیزم! داغ تو مسئله ساده ای نبود و مسلما" برای همه ما ناراحتی داشت به همین علت جواب چند روزی دیر شده.
باری نور دیده ام من بعنوان یک پدر شرمنده و همچنین از طرف مادر داغدیده ات از تو معذرت می خواهم. ناز نکن! من پدر خوبی برای تو نبودم. خدا شاهد است و تو خود هم گواهی که اگر در این مدت کوتاه عمرت گاهی به تو امر و نهی و جسارتی کردم برای خیر و سعادت خود تو بود و امیدوارم که از من حقیر دلگیر نباشی.
عزیزم! من در مقابل تو خیلی کوچک و حقیرم و واقعا" به تو احتیاج دارم با آن گذشت و بزرگواری که در تو سراغ دارم، امیدوارم مرا ببخشی و در آن دنیا نزد خداوند بخشنده شفاعت من و مادرت را بکنی.
احمد جان تو در این دنیا فانی هم شهید و آگاه بودی که تمام مسائل مادی را به هیچ می گرفتی. عزیز پدر! من اگر بخواهم نام تمام کسانی را که در مجالس سوگواری و یادبود تو شرکت داشتند، برایت بنویسم، طومارها پر می شود. امیدوارم خداوند با وساطت تو و امثال تو به همه اینها اجر خیر عنایت فرماید.
احمدم! حرف برای گفتن زیاد دارم و در این مختصر نمی گنجد. امیدوارم همینطور که من همیشه تا زنده هستم، به یاد تو خواهم بود، تو هم مرا فراموش نکنی.
دوستدار همیشگی تو پدرت محمد ظریف ضمن آرزوی پیروزی و موفقیت از نور دیده گانی که همرزم و هم سنگر احمد بودند، خواهش می کنم اگر آشنایی با این برادر خود دارند این نامه را بخوانند و نحوه شهادتش را برای من بنویسند و بفرستند به آدرس پشت پاکت . پنجم تیر 1365
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری