سی و ششمین سالروز شهادت شهید فتح الله فلاح پور
آری! او اولین شهید ده در جبهه های نبرد حق علیه باطل بود. ما از فتح الله آموختیم که خالصانه به مکتب خود عشق بورزیم و در راه مکتب صبور و بردبار باشیم و برای نجات مستضعفین از چنگال مستکبرین تا پای جان تلاش کنیم و در مسیر این جهاد مقدس همواره از خداوند بزرگ بخواهیم تا ما را یاری کند...
فتح الله اولین شهید

نوید شاهد البرز:

"شهید فتح الله فلاح پور" از بچه های روستا "چندار " روستائی که شاید سالها پیش جزء اهالی خودش، غریبه ای را بخود نمی دید، صبح تا شام در صحرا کار می کردند و شامگاه در منزل استراحت می کرد و اینک؛ شهید فتح الله در نهم آبان 1339، در یک روز برفی و سرد در روستا چندار به‌دنیا آمد و در کوچه باغ های همین روستا بزرگ شد، ایام کودکی و نوجوانی مانند همه مردم ده گذراند و زندگی در محیط پاک روستا او را صاحب طبعی بلند و روحی لطیف کرد.

فتح الله در کودکی از آبشخور حیات بخش قرآنی جرعه هائی اگر چه اندک نوشید و ظرف وجودی او مانند تنگی بلورین و کوچک لبریز از عشقی که ریشه در فطرت او داشت. وی طرفدار مظلوم بود و و روحیه ظلم ستیز داشت، فتح الله این مفاهیم ارزشمند که در طول زندگی آموخته بود، جرعه جرعه در جام خود ریخت و هستی خود را به آن آغشته کرد.

ورزش و به خصوص فوتبال بهانه ای بود تا فتح الله و بچه های خاکی ده با هم دوست و آشنا شده و با هم بزرگ شوند، فتح الله با آن خصوصیات خوب و دوست داشتنی اش خیلی زود پیوندهای خود را با بچه های محل عمیق کرد.

او براستی یک نوجوان ورزشکار بود. افتادگی و خلوص و ادب از خصوصیات برجسته او بود، خون گرم بود و با اولین برخورد هر غریبه ای را به سوی خود جذب می کرد.

فتح الله در دامن مادری که پایبند به اسلام و تربیت صحیح فرزند خود و در کنار پدری که همواره دست محبتش بر سر ضعفا بود، بزرگ شد و آثار این تربیت سازنده در زندگی آن شهید همیشه آشکار بود .

انقلاب شکوهمند اسلامی و حرکت توفنده آن جوانانی مانند او را با خود همراه کرد. بهمین منظور او هدفمند شب و روز خود را وقف آن نمود.

وی بسیار تلاش کرد که به سپاه پاسداران بپیوندد. آنروزها که زیاد اصرار داشت تا به سپاه برود، هنوز چیزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود، عاشق و شیفته سپاه بود.

چه خوب و صاف حرکت کرد. روزها شاگرد مکانیکی و بعد از ظهرها شرکت در کلاس ایدئولوژی سپاه ، چقدر زیباست. صبحها با آچار و ماشین کار می کند و بعد از ظهرها در سپاه منطقه 2 به آموزش ایدئولوژیک مشغول می شود.

بالاخره تلاشهایش نتیجه داد و در سپاه پذیرفته شد و باید به پادگان رفت، لباس مقدس سپاهی بر تن کرد .

بعد از عضویت در سپاه دیگر چه کسی می توانست، جلو دارش باشد، با عشق فراوان عازم منطقه کردستان شد تا دست کمکی باشد برای امت مظلوم مسلمان "کرد" حتی یک بار نیز مورد اصابت گلوله دموکرات خائن قرار گرفت اما خواست خدا بود تا بماند و به جبهه های نور علیه ظلمت صدامی اعزام شود که وظیفه شرعی می دانست . " امروز رفتن به جبهه ها یک وظیفه شرعی است و جنگ مسئله اصلی ماست امام خمینی"

وقتی در گیلان غرب "سر پل ذهاب" بود یکی از هم گردانی هایش که از دوستان ،می گفت : فتح الله این اواخر نمونه اخلاق و الگو شده بود و درحد فرماندهی پیش رفته بود تا در سحر گاه شانزدهم خرداد 1360 سوم شعبان "میلاد امام حسین (ع)" در روز مبارک پاسدار بهمراه 90 تن از عزیزان پاک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد اصابت گلوله صدامیان کافر قرار گرفت.سرانجام این جام آهوی تیز پای دشت شقایق به تیر صیاد بر زمین غلتید.، آری! باید برای آخرین بار با این بچه خوب ده خداحافظی می کردیم که دیدار دیگر به قیامت می ماند و مردم ده چشمانی پر اشک او را به قبرستان امام زاده بردند.

آری! او اولین شهید ده در جبهه های نبرد حق علیه باطل بود. ما از فتح الله آموختیم که خالصانه به مکتب خود عشق بورزیم و در راه مکتب صبور و بردبار باشیم و برای نجات مستضعفین از چنگال مستکبرین تا پای جان تلاش کنیم و در مسیر این جهاد مقدس همواره از خداوند بزرگ بخواهیم تا ما را یاری کند.

 

 

 

 

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده