«اسپارتاکوسِ» سوسنگرد با ساعت مچی اش دفن شد
روایت زندگینامه شهید اسپارتاکوس سلحشور از زبان پدر
"شهيد اسپارتاكوس سلحشور" درتاريخ 12مهر ماه 1340 در شهرستان كرج به دنيا آمد. درسن 4 سالگي به كلاس آمادگي رفته و درسن 5 سالگي كلاس اول راشروع كرد. كلاس اول را با معدل 20 قبول شد ولي به دليل اينكه بايد شناسنامه ايشان را 6 ماه بزرگتر مي گرفتيم و من راضي به اين امر نبوم لذا كلاس اول را دوباره گذراند در سن 18 سالگي موفق به اخذديپلم اقتصاد شد و در كنكور سال 58_57 شركت كرده و در رشته اقتصاد قبول شد ولي به دليل بسته شدن دانشگاه و انقلاب فرهنگي به دانشگاه نرفت .
شهيد سلحشور از سال سوم دبيرستان درمدرسه فعاليت انقلابي داشت كه چندبار مادر شهيد را خواسته و مسئولين مدرسه خواهان تذكر از طرف مادر به شهيد بودند ولي ايشان به اين فعاليتها و راه انقلاب علاقه داشته و مادر خود اظهارمي كردند كه من به اين راه علاقه دارم و اين راه را انتخاب كرده ام و سعي مي كنم تا نهايت انقلاب به اين فعاليتها ادامه دهم در تمام تظاهرات سال 1357 شركت كرده و در فعاليتهاي انقلابي دانشگاه تهران بسيار مثمرثمربود.
در روزي كه اعلام شد كه امام خميني به ايران مي
آيند؛ جزو پاسداران امام بوده و در بهشت زهرا و تهران از 4 صبح روز 12 بهمن ماه
1357 تا ساعت 1 شب در تهران بود و زماني كه به منزل آمد، آثار نشاط و خوشحالي در
صورت ايشان بود كه مي گفت: من يكي از پاسداران و محافظان امام بودم و بازوبند
پاسداري خود را به يادگار آورده بود. در روز 19 بهمن با مادر خود در جلوي دانشگاه
تهران حضور داشته كه چون حكومت نظامي بود، ساعت 4 عصر مادر ايشان به منزل برگشته
ولي شهید اسپارتاكوس سلحشور تمام اين 3 روز را درتهران بود و درتشكيلات ژاندارمري و راديو
و تلويزيون در فعاليت و تلاش بود.
در مورد خصوصيات اخلاقي اين شهيد پسري بود آرام قانع , صبور , بي ادعا , باگذشت و كم توقع و با تقوي و پسري بود بسيار متين و درتمام مدت سال نماز ايشان و عبادت ايشان ترك نمي شد و اين اصول اسلام به عنوان جزءجدانشدني از ايشان محسوب مي شد، شهيد سلحشور قبل ازفرا رسيدن زمان خدمت مقدس سربازي به صورت داوطلب به علت جنگ تحميلي وارد خدمت سربازي شد و در تاريخ 28 شهريور 1359 به جبهه رفت ( در جبهه خوزستان ) و جزو لشگر زرهي 16 قزوين وارد جنگ شد وتا خرداد ماه سال 60 كه در اين مدت دو با زخمي شد كه توسط فرمانده لشگر از ايشان خواسته شد كه جبهه را ترك كرده براي مداوا به شهر بيايد ولي ايشان قبول نكرد و من مي گفتند: كه من تا آخر جنگ بايد در خط مقدم باشم، اين شهيد تيربارچي تانك بود كه در حمله الله اكبر در جبهه سوسنگرد در تاريخ 7 خرداد سال 1360 با تركش خمپاره به شهادت رسيد كه تركش خمپاره به قلب اين شهيد اصابت كرده و اين شهيد قلب خود را به ميهن و انقلاب اسلامي هديه كرد .
در ضمن به دليل اينكه در زمان شهادت ساك و كوله پشتي ايشان كاملاْ سوخته بود و هيچ وسيله يادگاري از زمان شهادت ايشان در دسترس خانواده نيست، در ضمن با لباس سربازي و پوتين و حتي ساعتي كه به دست داشت، به خاك سپرده شد .
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری