دلنوشته زیبایی از شهید سعید راوش در باب رزمندگان دفاع مقدس
پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۰
جوانان پر وشور و محبت را می بینی که ندای تکبیر را با صدای رسای خویش سر می دهند، تو گویی اینان انسانهای واقعی بشریتند، در روی زمین.
آدمی را با گفتارشان و با اعمالشان مبهوت و دست به دهان می کنند...
نویدشاهدالبرز:
جوانان پر وشور و محبت را می بینی که ندای تکبیر را با صدای رسای خویش سر می دهند، تو گویی اینان انسانهای واقعی بشریتند، در روی زمین.
آدمی را با گفتارشان و با اعمالشان مبهوت و دست به دهان می کنند. همه جا و هر زمان می بینی که گفتارشان همانند پیامبر اسلام است که دلها را می شکافد و قلبهای سیاه را روشن و خفتگان روزگار را پیدا و یتیمان بی پدر را پناهنده همچون پدر و خسته ای خسته دل راضی دوباره سرحال و زنده می کنند.
آری ای برادر و تو ای خواهر نمی دانی و اگر می خواهی بدانی باید اینان را ببینی که چگونه گفتارشان عین اعمالشان است و اعمالشان تحقق گفتارشان است و اینان در اعمالشان آدمیزاده را به صدر اسلام رهنمون می کنند.
آری اینان با خدای خویش آنچنان تعهد کرده اند و مسئولیت قبول کرده اند، باز می گویند اگر ما دست بیعت به امام خمینی داده ایم باید که اطاعت و پیروی کنیم.
هان ای برادر آگاه باش ، این برادران وارثان حسینی اند، شهادت طلب در رکاب حسین چو یاران حسین می خواهند در صحرای کربلا جهاد کنند و با ایمانشان و گفتارو اعمالشان قلب دشمن را پاره کنند و خون پر حرارت خویش را برای روئیدن نهال اسلام هدیه کنند و صدای پر طنین لا اله الا الله را به گوش جهانیان برسانند.
می خواهند پرچم توحید را چنان به اهتزاز در آورند که کفار را به لرزه و کاخ ستمگران را به ویرانه تبدیل کنند که تاریخ حماسه این زنده شهیدان را بر صفحات خونین خود بنویسد.
شبانگاهان این زنده دلان تاریخ را بنگر خواهی دید که در دل شب در هوای سرد زمستانی و زیر آسمان پر ستاره تابستانی که بر روی سر انسانها نور افشانی می کنند در این موقع از شب که صدای ناله یتیمان به گوش انسانهای بیدار دل می رسد و این شاهدان زمانند که بداد این مظلومان تاریخ نظر می افکند و بیاد آنان هستند و کوله باری را دوش بسته راهی ویرانه های این یتیمان روزگار می شوند و با ناله های آنان همنوا گشته و می گریند تو گویی اینان نیز یتیمند.
ولی بادل پردردشان و با خنده های ظاهری می خواهند، این ناله های سوزناک را آرام کنند و مرهمی بر زخم پر درد آنان بگذارند تا حماسه تاریخ را دگرگون کرده و یار دیگر انسانیت را زنده کنند و وقتی اینها یعنی این مردان خستگی ناپذیر برگردند می بینی که وضو گرفته به نماز شب ایستادند. اینها ناله هرچه می کنند و تا به صبح التماسانه می گویند خدا خدا خدا بهر اینکه ای خدا ما را ایمان عطا کن ایمانی که دلم را دگرگون قلب سیاهم را روشن و روزنه امیدم را امیدوار کند. برادر هر چه می گویم، می دانم چطور بتوانم ذره ای از آنچه که اینان هستند بازگو کنم.
والسلام
جوانان پر وشور و محبت را می بینی که ندای تکبیر را با صدای رسای خویش سر می دهند، تو گویی اینان انسانهای واقعی بشریتند، در روی زمین.
آدمی را با گفتارشان و با اعمالشان مبهوت و دست به دهان می کنند. همه جا و هر زمان می بینی که گفتارشان همانند پیامبر اسلام است که دلها را می شکافد و قلبهای سیاه را روشن و خفتگان روزگار را پیدا و یتیمان بی پدر را پناهنده همچون پدر و خسته ای خسته دل راضی دوباره سرحال و زنده می کنند.
آری اینان با خدای خویش آنچنان تعهد کرده اند و مسئولیت قبول کرده اند، باز می گویند اگر ما دست بیعت به امام خمینی داده ایم باید که اطاعت و پیروی کنیم.
هان ای برادر آگاه باش ، این برادران وارثان حسینی اند، شهادت طلب در رکاب حسین چو یاران حسین می خواهند در صحرای کربلا جهاد کنند و با ایمانشان و گفتارو اعمالشان قلب دشمن را پاره کنند و خون پر حرارت خویش را برای روئیدن نهال اسلام هدیه کنند و صدای پر طنین لا اله الا الله را به گوش جهانیان برسانند.
می خواهند پرچم توحید را چنان به اهتزاز در آورند که کفار را به لرزه و کاخ ستمگران را به ویرانه تبدیل کنند که تاریخ حماسه این زنده شهیدان را بر صفحات خونین خود بنویسد.
شبانگاهان این زنده دلان تاریخ را بنگر خواهی دید که در دل شب در هوای سرد زمستانی و زیر آسمان پر ستاره تابستانی که بر روی سر انسانها نور افشانی می کنند در این موقع از شب که صدای ناله یتیمان به گوش انسانهای بیدار دل می رسد و این شاهدان زمانند که بداد این مظلومان تاریخ نظر می افکند و بیاد آنان هستند و کوله باری را دوش بسته راهی ویرانه های این یتیمان روزگار می شوند و با ناله های آنان همنوا گشته و می گریند تو گویی اینان نیز یتیمند.
ولی بادل پردردشان و با خنده های ظاهری می خواهند، این ناله های سوزناک را آرام کنند و مرهمی بر زخم پر درد آنان بگذارند تا حماسه تاریخ را دگرگون کرده و یار دیگر انسانیت را زنده کنند و وقتی اینها یعنی این مردان خستگی ناپذیر برگردند می بینی که وضو گرفته به نماز شب ایستادند. اینها ناله هرچه می کنند و تا به صبح التماسانه می گویند خدا خدا خدا بهر اینکه ای خدا ما را ایمان عطا کن ایمانی که دلم را دگرگون قلب سیاهم را روشن و روزنه امیدم را امیدوار کند. برادر هر چه می گویم، می دانم چطور بتوانم ذره ای از آنچه که اینان هستند بازگو کنم.
والسلام
در سنگرش دیدم خوشحال و خندان بود
اسلحه در دست مصمم و بیدار و پایدار
با طنین الله اکبر با نغمه های پیروزی
همراه با بلبلان با سرودهای پیروزی
سرحال و سرزنده با نگاههای نافذ
با خنده های پیروزی دو چریک مسلمان بودند
مقاله ای کوتاه از آنچه در قلبم بود.
اسلحه در دست مصمم و بیدار و پایدار
با طنین الله اکبر با نغمه های پیروزی
همراه با بلبلان با سرودهای پیروزی
سرحال و سرزنده با نگاههای نافذ
با خنده های پیروزی دو چریک مسلمان بودند
مقاله ای کوتاه از آنچه در قلبم بود.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
نظر شما