از مبارزه علیه حکومت ستم شاهی تا نبرد علیه متجاوز به وطن وکیان
نوید شاهد البرز: شهيدان اقيانوس بيكرانه عشاق هستند كه تابش آفتاب حوادث از ميدان بدرشان نمي كند وچون حلاج و قوم سربداران پاي در مسلخ گاه مي گذارند وحسرت يك آه بر دل خصم زبون مي نهند. اينان با خون خود وضوي مي سازند وبه نماز عشق مي ايستند كه آري هر ماهي محرم است وهر روزي عاشورا وهر سرزميني كربلا است براي فنا كردن ظلم وستم و نفاق...
"شهيد سيد احمد ابو ترابي" به سال 1341 دريك خانواده مذهبي وكشاورز در "مرد آباد" كرج ديده به جهان گشود. او پس از دوران طفوليت مشغول تحصيل شد. اما بعلت گرفتاريهاي خانوادگي وفقر مالي در سال چهارم ابتدائي ترك تحصيل كرد و او هم در صف قربانيان سياستهاي استعمار گرانه سيستم ستم شاهي در كنار خانواده اش مشغول بكار شد و با اينكه جغد شوم و ابرهاي سياه آسمان كشورمان را تيره وتار كرده بود ومسلمان بودن و نمازخواندن وعاشورائي و حسيني بودن به جرم گناه مي برد اوبه احكام اسلام علاقه فراواني داشت تا اينكه انتظار او و هزاران لبيك گوي حسين به سر آمد ودر سال 57 بود كه انفجار فريادهائي كه سالها در سينه ها حبس بود و از شهر قيام و خون قم آغاز گشت و به دنبال آن امت حزب اله عرضه را بر شاه و اياديش و استكبار جهاني تنگ كردند.
او هم در روزهاي تلخ وشيرين و حماسه آفرين انقلاب اسلامي حضور فعال داشت، بخصوص درزماني كه نيروهاي كمكي ازهمدان براي سركوبي حركت مردم به طرف تهران حركت كردند و امت خداجوي كرج چون كوه در مقابل آنها ايستادند و سيد احمد هم در سد معبر ومقابله با عوامل شاه سهم بسزائي داشت. او تا پيروزي انقلاب اسلامي از پخش اعلاميه هاي امام وحضور در تظاهرات دريغ نمي كرد شهيد سيداحمد به دنبال درگيري عوامل استكبارجهاني وگروهكهاي چپ و راست وبالاخره جنگ تحميلي كه به تحريك ابرقدرتها وتوسط صدام كيلومترها در اعماق جنوب وغرب كشورمان پيش تاختند. پس از گذراندن دوران آموزشي عازم جبهه هاي نورعليه ظلمت شد و به نبرد با متجاوزين بعثي مشغول شد او درمدتي كه درميدان نبرد بود. محبوب خود را از نزديك ديده بود و قلب خودراصيقل داده وبه تزكيه وتهذيب نفس پرداخت و بر خواسته هاي نفساني و دنيوي پشت پا زده بود وگويا خداوند او را به ميهماني خود دعوت كرد و در غروب خونين بیست و نهم بهمن 1360 در حين نبرد با مزدوران بعثي در خون خود غلطيد و به ديار ابديت نزد معبود خود شتافت.
