رمز رهایی، خدمت خلق کردن است

نویدشاهد البرز : چون شهابی که لحظه ایی بر آسمان بگذرد، سبکبال و رها رفتند، تا ما زیستنی سربلند را تجربه کنیم. هنوز رد پوتین هایشان بر پیشانی ابرها پیداست. هنوز از نام سرخشان، آسمان آسمان پرنده می ریزد و زمین را به پرواز می خواند. نگاه دریایی شان، نهیبمان می زند که نشستن، قانون تبار ما نیست به یادمان می آورد که به رسم آفتاب، در رگ درختان حماسه، جاری باشیم. مسافران خورشید کوچه های خاکی را پشت سر گذاشتند و جاده های افلاک را نشانمان دادند. وجودشان با خمیازه های مردد نسبتی نداشت؛ چرا که از نسل سپیده بودند. مسافران خورشید وروشنی، اینچنین به بیداریمان خواندند. چون بارانی بهاری دستمان را گرفتند و با پنجره های آگاهی، آشتی مان دادند. به ایستادنمان توصیه کردند و با کاروان شقایق ها نا پدید شدند. راهی که پیش روی ماست، ما مانده ایم و دشواری وظیفه . ما مانده ایم و راهی که مرد می طلبد. به آیین زمستان تن نمی دهیم که شکوفه های خونین حماسه را از یاد نبرده ایم . گوش به پیغامهای آخرشان می سپاریم و دل وجان به مسیر روشنشان.

"شهید بزرگوار روح اله بابابزرگی" در تاریخ دوم فروردین ماه 1347 در نهاوند در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. زیر سایه پدر ومادر بزرگ شد وقد کشید. تحصیلات خود را تا سال سوم راهنمایی ادامه داد وبعد از آن سنگر جبهه را به سنگر مدرسه ترجیح داد و راهی جبهه های نبرد شد تا در مقابل هجوم دشمن از کشورش دفاع نماید. سرانجام در تاریخ یازدهم بهمن1365 پس از دلاوریهای فراوان در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه توسط دشمن بعثی به درجه رفیع شهادت رسید. پیکر پاک ومطهر آن شهید بزرگوار در کرج امازاده محمد به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه شهید گرامی:

بسم الله الرحمن الرحيم

پروردگارا شرمنده ایم؛ از کسرت گناه و معصیت. خداوندا نفسمان محجوب است و قلبمان معیوب است و هوای نفس بر ما چیره شده است. با زبان خود نمی توانیم کثرت گناه خود را بازگو کنیم. ولی تا آنجائی که می دانم، بارها به دام شیطان افتاده ایم. ولی از آنجائی که قلبمان از بس که گناه کردیم، تاریک شده و از این رو پی به اشتباهات خود نبردیم و باز هم به کارمان ادامه دادیم. با این همه گناه و اشتباه ولی باز هم شما از آنجایی که لطفتان شامل حالمان گردید، پرده رحمانیت خود را بر سر گناهانمان پوشاندید و به این منظور هم لقب ستار العیوب را به خداوند رحمان می دهند. خداوندا بارها ما را از بند شیطان رجیم رها کردی . محبت خود را نسبت به بندگانت نشان دادی ولی بندگان تو همیشه در خسران و زیانند مگر اینکه به تو ایمان آورند و رستگار از لطف شما شوند و حال از اینکه فرصتی به ما دادی، برای جبران گناهانمان از شما ممنونیم و امیدوارم از اینکه توانسته باشم، قدم کوچکی که برای اسلام برداشته ام و با امید اینکه گریه های نیمه شب مادرم شامل حالم شود، وظیفه ای که به من محول شده بود، تا اندازه ای توانسته باشم، ادا کرده باشم و اگر لیاقت داشته باشم. به گفته شهدا مخصوصا" برادرم که گفته بود، اسلام را یاری کنید. عمل کرده باشم. انشاء الله و امیدوارم که آنچه که امام زمان از سربازانش می خواهد و این وظیفه شامل حال بنده هم می شود، انجام داده باشم و به اسلام و مسلمین خدمت کرده باشم .

پیام من به مردم این است که اسلام واقعی را بشناسید. شناخت اسلام هم سخت است وهم آسان. امام را تنها نگذارید و به سید الشهدا متوسل شوید و این را بدانید مادیات ما را به هیچ جایی نخواهید رساند به جز اینکه حرص ما نسبت به دنیای فانی بیشتر شود .سعی کنند که به کارهای خیر بیشتر اشتغال یابید. که رمز رهایی، خدمت خلق کردن است. این را بدانید، شیطان همیشه در کمین است و شما خود را بنده او نسازید که با یک لحظه خوشحالی، یک عمر خود را بدبخت خواهید کرد.