سالروز شهادت
شهید ابوالفضل رفيعي در وصیت نامه اش می نویسد: از امام امت اين سنگر ولايت فقيه كه ريشه در متن اسلام دارد تا آخرين قطره خونتان دفاع كنيد
شهیدی که در شب شهادت حضرت زهرا (س) با رمز «یا زهرا» به ديدار معشوقش شتافت +دستخط
نوید شاهد کرج: شهيد ابوالفضل رفيعي در زمستان سال 1346 در اصفهان چشم به جهان گشود، وي تحصيلات ابتدائي را در روستاي اويزر كرج به پايان رسانید و پس از طي نمودن دوره ابتدایي دوره راهنمائي را در مدرسه شهيد يوسفي حصار به پايان رسانيد، شانزده ساله بود كه در شناسنامه اش دست برد تا بتواند به جبهه برود بالاخره موفق شد و پس از طي نمودن دوره هاي آموزشي مقدماتي در تهران روانه جبهه هاي جنوب و غرب كشور شد و پس از سه بار مجروح شدن از ناحيه كتف و پا و كمر با علاقه بيشتري روانه جبهه مي شد، تا اينكه بالاخره در تاريخ بیست و هشتم دی ماه 65 در منطقه عملياتي شلمچه، کربلای 5، در شب شهادت حضرت زهرا(س) به ديدار معشوقش شتافت، پس از پنج روز پیکر وي درگلستان حصار شهرستان كرج دفن شد.

کلام شهید

بارالها! پروردگارا! اين هديه ی ناقابل ما پيروان حضرت محمد(ص) و فرزندانش امام خمينى را بپذير. ما را از سربازان ولى عصر (عج) قرار بده و آرزوى ما را كه همان نعمت پر لطفت يعنى شهادت است برآورده ساز و اين بنده حقيرت را جزء غلامان سرور شهيدان حسين ابن على (ع) قرار بده به اميد خدا و با يارى از او وصيت نامه خود را آغاز مى كنم و هيچگونه وحشت و نگرانى در وجودم احساس نمى كنم بلكه خيلى خوشحالم كه اين آگاهى را دريافتم كه مجرى فرمان امام عزيز خود باشم و با رضايت كامل در راه اجرا شدن اين فرمان كه رفتن به جبهه واجب كفايى است ميكوشم. من مرگ در اين راه را كه راه انبياء و اوليا است بر وجود خودم از عسل گواراتر ميدانم چون اطاعت از امام عزيز است و اين وظيفه هر مسلمان است و هم اكنون كه اين وصيت نامه را مى نويسم شهادت را در وجود خودم احساس مى كنم و بر اين احساس افتخار مى كنم...

شهیدی که در شب شهادت حضرت زهرا (س) با رمز «یا زهرا» به ديدار معشوقش شتافت +دستخط

ممكن است كه وقتى شما وصيت نامه مرا مى خوانيد زنده نباشم ولى از شما تقاضا دارم كه به حرفهايم گوش دهيد:

از امام امت اين سنگر ولايت فقيه كه ريشه در متن اسلام دارد تا آخرين قطره خونتان دفاع كنيد و حرف هاى او را كه سخنان پيغمبران و امامان است يك به يك اجرا كنيد و نگذاريد كه خداى ناكرده قلبش از شما ناراضى شود، چون اين امام عزيز چشمش اول به خدا و بعد به شما امت شهيد پرور است كه اسلام و قرآن را حفظ كند تا آسيبى به آنها نرسد.

پدر و مادر عزيز! من نتوانستم زحمتهاى شما را جبران كنم. اى مادر عزيز كه براى بزرگ شدن من دردسرها كشيدى تا از جوانى من در پيرى خودت استفاده كنى و تو اى پدر گرامى كه با آن دستهاى پينه بسته‌ات زحمتهاى بسيارى كشيدى تا حاصل عمرت در پيرى استفاده كنى ولى پدر و مادر عزيز اسلام از همه اينها واجب تر است همان اسلامى كه سر امام حسين(ع) در راه جاويد نگه داشتن آن از تنش جدا شد و من هم از اين ناراحتم كه نتوانستم در موقعى كه مى خواستم به جبهه بيايم از شما خداحافظى كنم ولى اميدوارم كه خدا از دست من و شما راضى باشد و بقول شهيد همت كه مي گفت كربلا رفتن خون مى خواهد و اين خون بايد از تن من و ديگران برود تا راه كربلا باز شود و بعد از آن در قدس عزيز به امامت امام عزيز نماز جماعت بخوانيد واز خدا بخواهيد كه فتنه از روى زمين برداشته شود.

خدمت كليه ی قوم و خويش سلام مى رسانم و اميدوارم كه مرا حلال كنند و از امام عزيز اطاعت كنند و در راه او كه راه اسلام و قرآن است از جان و مال خود بگذرند و منافقين و ضد انقلابيون را سركوب كنند. خدمت كليه دوستان و آشنايان سلام ميرسانم و اميدوارم كه مرا حلال كنند. خدمت برادران پايگاه شهيد يوسفى سلام عرض مى كنم و اميدوارم كه مرا حلال كنند و در راه جاويد نگه داشتن اسلام و قرآن ودر راه پاكسازى محل از منافقين و ضد انقلابيون و ريشه كن شدن فحشاء بكوشند و فقط براى رضاى خدا كار كنند.
متذكّر مى شوم كه هر كس به انقلاب و امام عزيز و بسيج محل اعتقاد ندارد حتّى نزديكترين قوم و خويشانم حقّ شركت در مراسم و تشييع جنازه ی من را ندارند.و جنازه ام را هر جا كه خواستيد دفن كنيد و اگر امكان بود در كنار شهيد شكوهى مرا دفن كنيد.والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده