«علی حاجاسفندیاری» پدر شهید خلبان «بهرام حاج اسفندیاری» میگوید: «بهرام در سیل گرگان برای پیدا کردن دخترک گمشده، مسیر پرواز را تغییر داده تا دختر بچه را پیدا میکند و هر بار که یاد این خاطره میافتاد اشک شوق میریخت.»
جانباز هفتاد درصد «محمدعلی دیداری» بیان کرد: «فرزندانم گاهی میپرسند: چرا فلان کس که جبهه نبوده این قدر ثروتاندوزی کرده و از مواردی بهره برده است و شما نه؟! من هم توضیح میدهم که خیلی چیزها برای من فراهم بوده و من نخواستم. من خودم میدانم و خدا، و کاری به دیگران ندارم چون با خدا معامله کردهام.»
جانباز «پرویز حاجیکریمی» گفت: «امروز هم خدایی نکرده اگر جنگ شود با همان عزم و با همان اعتقاد باز ما آمادهایم. سالهای جانبازی سخت بود، اما ما پای کشور و انقلابمان هستیم.»
پدر شهید دانشآموز مفقودالپیکر «حسین سلطانیانملکآبادی» گفت: پس از بمباران مدارس کرمانشاه، پسرم با قدی کوچک و همتی مردانه به جنگ رفت و آرزو کرد هر زمان که شهید شد، پیکرم مانند فاطمه زهرا مفقود باشد.
«حاجربعلی جمهور» پدر شهید منا «محمد جمهور» در روایت از فرزندش میگوید: «محمد شوق زیادی به زیارت خانه خدا داشت. برای رمی جمرات رفته بودند و قرار بود جای من هم طواف کند که آن حادثه پیش آمد و شهید شد و ما چهار ماه از او بیخبر بودیم.»
پدر شهید مدافع حرم پاسدار «علیاصغر الیاسی» در گفتوگو با نوید شاهد میگوید: «معامله با خدا درد دارد. معامله با امام حسین (ع) درد دارد. "کس به این درگه نیامد تا که گردد ناامید، گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟"»