من میدانم که شهید میشوم!
![من میدانم که شهید میشوم! من میدانم که شهید میشوم!](/files/fa/news/1398/3/22/389367_937.jpg)
نوید شاهد البرز؛ معلم شهيد «غلامرضا فتاحیحسنآباد» در سال 1342، در یکی از روستاهای يزد به نام حسن آباد ديده به جهان گشود. او در 7سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدائی را در زادگاهش به پايان رساند. وی پس از آن به اتفاق خانوادهاش به کرج نقل مکان کرد و در روستای رضوانیه کرج سکنی گزيدند. او دوره راهنمايی را با موفقيت پشت سر نهاد و موفق به اخذ مدرک ديپلم در رشته اقتصاد شد و به شغل شريف معلمی همت گماشت. وی جوانی مومن متعهد و فردی دلسوز به حال جامعه و مردم محروم بود.
او در زمان انقلاب در اکثر راهپيمائيها و تظاهرات شرکت فعال داشت و پس از پيروزی انقلاب هميشه در صحنه حضور داشت و به عضويت بسيج در آمد و در اين نهاد مردمی و انقلابی و انجمن اسلامی محل به فعاليت میپرداخت و در زمان جنگ تحميلی او نيز مانند ديگر جوانان غيور و سلحشور این مرز و بوم از هيچ تلاشی برای دفاع از مرزهای بی دفاع و شهرهای اسلاميمان باز ننشست و باديدن آموزشهای لازم در بیست و پنجم فروردین ماه 1361، عازم جبهههای نور عليه ظلمت شد و سرانجام در تاريخ بیست و چهارم خرداد 61، در کامياران به دست ضدانقلابيون به درجه رفيع شهادت نائل شد و به ديدار معبود خويش شتافت. تربت پاکش در امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
خانواده
شهيد میگويند: برای آخرين بار که به ديدار ما آمد، خيلی خوشحال بود. او همه ما را
آماده میکرد، تا به ما بفهماند که آخرين ديدارش است. عکس خودش را برداشت و پائين عکسش
نوشت (شهيد فتاحی ) مادرمان
از اين کارش کمی ناراحت شد اما او با حرف و خنده، مادر را دوباره خوشحال کرد و
هنگام رفتن از خانه به همه گفت: من می دانم که شهيد می شوم! از شما
خواهش می کنم که صبر داشته باشيد.
پیام شهید:
«همه پشتيبانان امام و روحانيت مبارز باشيد تا جنگ بين اسلام و کفر هست جبهه ها را خالی نگذاريد.»
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری