در سالروز عروج آسمانی شهید منتشر می شود؛
او در اولين اعزام همراه چندتن از برادران بسيج محل در جبهه «كرخه نور» شركت كرد و بعد در عملياتهاي «فتح المبين»، «بيت المقدس» و «والفجر مقدماتي»، «خيبر»، «بدر» و در آخرين عمليات تيپ سيدالشهدا در «فكه» شركت كرد و بعد از حماسه آفرینی های فراوان معبودش شهادت را که آرزوی قلبی او بود برایش رقم زد.
گذری بر حیات و کلام طیبه دلاور مرد عملیاتهای بزرگ

نویدشاهد البرز؛  دراولین روز بهار سال 1336، درده «بابا كمال» در تويسركان کودکی چشم به جهان گشود که بعد ها نقش بزرگی را در عملیات های مهم ایفا کرد و با فرماندهی دسته ای از رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس پیروزی هایی را برای کشورش به منصحه ظهور رساند. 

شهيد «علي احمد احمدوند» چند سالی از دوران خردسالی و کودکی را در زادگاهش گذراند و بعد از گذشت هشت سال به همراه خانواده اش به «محمدآباد» هجرت كرد و با ثبت نام دركلاسهاي اكابر تا كلاس چهارم  ادامه تحصیل داد و بعد به کمک پدر در امرار معاش خانواده شتافت تا اینکه موعد خدمت سربازي فرا رسید.

پايان خدمت سربازي شهيد همزمان بااوج گيري تظاهراتها و راهپيمائي هایی عليه رژيم شاه بود و او هم در این رویداد تاریخی بزرگ شركت فعالانه داشت تا اينكه انقلاب اسلامي درسال57، به پيروزي رسيد و با شروع جنگ تحميلي با فرمان امام در تشكيل بسيج، وی نیز به عضویت این نهاد طیبه در آمد.با شروع جنگ تحمیلی لباس رزم به تن کرد و بی دریغ و دلاور مردانه پای وطن ، ناموس، ایمان و آرمان های انقلاب ایستاد.

او در اولين اعزام  همراه چندتن از برادران بسيج محل در جبهه «كرخه نور» شركت كرد و بعد در عملياتهاي «فتح المبين»، «بيت المقدس» و «والفجر مقدماتي»، «خيبر»، «بدر» و در آخرين عمليات تيپ سيدالشهدا در«فكه» شركت كرد و بعد از حماسه آفرینی های فراوان معبودش شهادت را که آرزوی قلبی او بود برایش رقم زد و در تاريخ سیزده اردیبهشت 1365، درفكه به درجه رفیع شهادت نایل آمد. تربت پاک شهید در « بی بی سکینه کرج» مظهری از جانفشانی و ایثار در راه وطن می باشد.

برادر شهید «علی احمد احمدوند» به نقل از همرزم شهید روایت می کند:

چند روز قبل از عملیاتی که در «فکه» به وقوع پیوست او خیلی خوشحال بود.در حالیکه آماده اعزام می شد و بردران دیگر هم در چادر آماده شده بودند به یکی از همرزمانش توصیه می کرد غذای رزمنده های دیگر را با این فکر که ما در خط مقدم هستیم به ما ندهی و آنها را از ما ناراحت نکنید.


شهید «علی احمداحمدوند» وصیت نامه مدبرانه خود را با آیه ای از سوره مبارکه آل عمران مزین نموده است و در اثنای وصیت نامه خود دو خوا سته قلبی خود را که به احتزار در آوردن پرچم اسلام در همه جهان و دیگری رسیدن به فیض عظمای شهادت است را بیان می نماید:

بسم الله الرحمن الرحيم سوره مبارکه آل عمران آیه 169
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ» ﴿169
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

با سلام و درود فراوان به منجى عالم بشريت مهدى موعود (عج ) كه جانها و قلبها و دلها و چشمها همه و همه منتظر وى هستند و با درود و سلام فراون به قلب تپنده ملت مستضعف جهان يعنى خمينى كبير كه اين بزرگترين نعمت الهى است كه خداوتد به ملت مستضعف جهان هديه نموده است و اوست كه راه را براى ظهور منجى عالم بشريت باز نموده و همواره نمايد و با سلام و درود فراوان به شهيدان راه حق و حقيقت كه پاسدار حرمت خون اسلام و قرآنند و با درود و سلام فراوان به رزمندگان كه سلاح آتشين را به يك دست و قرآن محمدى را به دست ديگر گرفتند و عاشقانه مى جنگند و مى رزمند و كاخ ستمگران را به كوخ مبدل مى سازند.

با درود و سلام فراوان به شما اى پدر و مادر مهربانم كه اينجانب در دانشگاه يعنى دامن شما پرورش يافته ام. بايد شما بر خود بباليد و فخر كنيد كه همچون فرزندانى تربيت كرده كه بتوانند راه شهيدان را ادامه دهند و اينجانب نصايحى ناچيز به شما ابراز مى دارم كه هميشه پيرو خط ولايت فقيه بوده باشيد و در راه اسلام و قرآن جان فشانى نموده و دست از اين رهبر و انقلاب برمداريد كه مى ترسم خداى نكرده خداوند عذابى بر ما وارد كند كه زمين اهل خودش را فرو ببرد.

نصايح من آن نيست كه برايم گريه كرده و حجله ببنديد بلكه آن است كه جامه سرخ شهادت را پوشيده و سلاح آتشين را به دست گرفته و آماده كارزار شويد و اين هميشه بايد به فكرتان باشد كه جامعه ظلم و ستم بايد نابود گردد و ملت محروم و مستضعف جهان كه چندين قرن در زير چكمه هاى استعمار و استثمار به سختى نفس مى كشيده اند آنان را آزاده كرد و حكومت عدل على (ع) و پرچم «لا اله الله» را به روى خاكهاى كرملين و واشينگتن به احتزاز در آوريد و اين آيه قرآن را به اثبات برسانيد خداوند نويد داد حكومت روزى از آن مستضعفان مى گردد و اين حتما بايد بشود و قدس عزيز بايد از چنگال صهيونيستها گرفته شود و به دست ملت محروم و مظلوم فلسطين واگذار شود يعنى تا كى بايد ملت محروم و مظلوم فلسطين در زير چكمه هاى جانيان خدا بى خبر يعنى صهيونيستها باشد آيا نبايد اينان آزاد شوند آيا نبايد به سزاى آنان پاسخ داد، بلى بايد آنچنان پاسخى داد كه با شعار الله اكبر ديوار صوتى را بشكنيم و تمام كاخهايشان را ويران سازيم.

در ضمن پدر و مادر عزيزم از شما مى خواهم كه اگر چنانچه شهادت اين فيض عظيم نصيبم گرديد در مصيبت من به همديگر تبريك گفته و مبادا تسليت بگوييد به خاطر اينكه من به بالاترين آرزويم رسيدم و اگر مى توانيد برايم از خدا مغفرت بخواهيد و برايم قرآن بخوانيد. ان تنصر الله ينصركم و يثبت اقدامكم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

سوم بهمن ماه 1361

خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدى خمينى را نگه دار.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده