گذری کوتاه بر زندگی شهید امنیت ایرج ایلانی در گفت وگو با همسر و خواهر شهید
ایرج هر بار که از محل کار به مرخصی میآمد، مبلغی را بدون منت و پنهانی در جیب پدرش میگذاشت. هر قدر که در توانش بود دریغ نمیکرد. پدرش این توجهات و عطوفت ایرج را میفهمید. دلش خیلی شاد میشد. هرجا که مینشست برای پسرش دعا میکرد. همین دعاهای خیر بود که بالاخره ایرج را به آرزویش رساند.