خاطرات و یادگاری های جانبازی که 3 هزار روز اسارت کشید
جانباز «علی حاتمی تاجیک» گفت: عراقیها بالای سر رزمندگان میآمدند و تیر خلاص میزدند. من هم شامل این تیرخلاصی شدم. نیروهای بعثی وقتی دیدند که زنده هستم، من را با خودشان بردند. دیگر اسرا برایم تعریف کردند که عراقیها پیکر نیمه جانم را به بیمارستان عماره بردند.