نوید شاهد شهرستان های استان تهران - صفحه 199

آخرین اخبار:
نوید شاهد شهرستان های استان تهران

گزارش تصویری| ضبط خاطرات شفاهی والدین شهدا در شهرستان بهارستان

نوید شاهد - خاطرات شفاهی والدین معظم شهدا، با عنوان طرح «اسناد افتخار» در شهرستان بهارستان در حال ضبط است. گزارش تصویری ثبت خاطرات ماندگار این شهدای گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.

وصیت شهید مدافع حرم دهه هفتادی، بارالها؛ شهادت را نصیبم گردان

نوید شاهد - در فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم «وحید زمانی‌نیا» آمده است: «همیشه از خدای خویش خواسته‌ام مرگ این حقیر در رختخواب رقم نخورد بلکه لیاقت و سعادت فدا شدن در راه اسلام و تشیع اهل بیت (ع) را از خدای خویش خواستار بوده‌ام.»

پیام یک خبرنگار شهید: دشمنان اسلام بدانند آرزوی فروختن دينِ مسلمانان را به‌گور خواهند بُرد

نوید شاهد - شهيد خبرنگار «موسی شجاعی» در فرازی از وصيت‌نامه‌اش آورده است: «برادران و خواهرانم؛ به گوش جهان‌خواران شرق و غرب برسانيد؛ اگر خانه و کاشانه‌ام را به آتش بکشند، اگر گلوله‌هايتان قلبم را سوراخ کند، آرزوی شنيدن يک کلمه ضعف از زبانم و آرزوی فروختن دينم را به‌گور خواهيد بُرد.»

وصیت شهید جاویدالاثر؛ مبارزه تا شهادت

نوید شاهد - به علت درگذشت فرزند شهید «محمدعلی جابری» وصیت‌نامه این شهید گرانقدر در ادامه تقدیم مخاطبان می‌شود.

چشم انتظاری فرزند شهید جاویدالاثر «محمدعلی جابری» به پایان رسید

«نسرین جابری» فرزند شهید والامقام «محمدعلی جابری» که تاب دوری پدر امانش را بریده بود، صبح روز گذشته پس از سی و هفت سال دوری با ترنم سرود عاشقانه وصل، بال در بال پدر شهیدش به معراج پر کشید.

مادر شهید «بهروز اشرفی» به فرزند شهیدش پیوست

نوید شاهد - حاجیه خانم منظر(سکینه) رعیت مادر شهید والامقام «بهروز اشرفی» از شهدای شهرستان دماوند پس از سال‌ها تحمل رنج و درد فراق، دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

فیلم|رحمت‌الله در حال وضو گرفتن به دیدار معبودش شتافت

نوید شاهد - ام‌البنین صفائی مادر شهید «رحمت‌الله بیات» می‌گوید: «رحمت‌الله عاشق شهادت بود، هر وقت به مرخصی می‌آمد می‌گفت؛ من شهید می‌شوم. همرزمانش برام تعریف کردند؛ رحمت‌الله برای گرفتن وضو از سنگر خارج می‌شود که ناگهان خمپاره به او اصابت می‌کند و به شهادت می‌رسد.»

ادامه راه شهدا با حفظ حجاب اسلامی

نوید شاهد - شهید "سید قاسم جلیلی" در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «دوست دارم خواهرم همیشه در راه خدا قدم بردارند، تا در فردای قیامت نزد فاطمه زهرا (س) رو سپید باشند. این را بدانید که سلاح زن همان حفظ حجاب و عزت و شرف اوست.»

همسرم، سبک زندگی دینی برای تربیت فرزندانم در پیش بگیر

نوید شاهد - شهید «احمد تقوی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نگارد: «اگر شهادت که یکی از نعمت‌های الهی است، نصیب این جانب گردد از همسرم می‌خواهم تا می‌تواند در تربیت بچه‌ها کوشا باشد و دخترها را زینب‌گونه و پسرها را على‌وار بزرگ کند. برادر جان! اگر شهادت نصیب من گشت از شما می‌خواهم که حسین وار استقامت کنید.»

یک سوم شهدای مدافع حرم در استان تهران متعلق به "شهر ری" است

نوید شاهد - رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران ری با بیان اینکه یاد شهدای مدافع حرم همواره در اندیشه‌ها با عزت و عظمت باقی خواهد ماند، افزود: یک سوم شهدای مدافع حرم در استان تهران از "شهر ری" هستند.

بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| پدران شهدا

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اکیپ حاج هادی" به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده است، در ادامه «حاج اسماعیل نائینی‌محمدی» از رزمندگان شهرستان ورامین روایتی بیان کرده است که می‌خوانید: «وقتی خبر شهادت پسرم محمد را به من دادند، بی‌آن که چیزی به همسرت بگویم، رفتم تو مغازه کبابی‌ام. برای پذیرایی از میهمان‌ها نزدیک به هزار سيخ کباب پختم. در مغازه را بسته بودم و در حالی که با خودم خلوت کرده بودم، پای اجاق در حین کار مدام اشک می‌ریختم. بعد رفتم خانه و منتظر مهمان‌ها شدم.»

بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| تأسی از مولا علی(ع)

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اکیپ حاج هادی" به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده است، در ادامه «حاج هادی» از رزمندگان شهرستان ورامین روایتی بیان کرده است که می‌خوانید: «به تأسی از مولایمان علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) باید با اسرا مدارا کنیم. این‌جا سرزمین ایران است. ایرانیان به مهمان نوازی شهره‌اند. فرزندان ما اکنون نزد خدایشان روزی می‌خورند. کاری بکنید که شهیدانمان پیش خدا شرمنده نشوند.»

بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| دعای دانش آموزان

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اکیپ حاج هادی" به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده است، در ادامه «عزیزالله جنیدی» از رزمندگان شهرستان ورامین روایتی بیان کرده است که می‌خوانید: «در عملیات فتح‌المبین ترکش خمپاره‌ای ما را قابل دانست و تو بدنم جاخوش کرد. چون جراحتم زیاد حاد نبود، خودم از اعزامم به تهران ممانعت کردم. یکی دو روزی را در همین جنوب بستری شدم.»

بُرشی از کتاب "مجنون در جزیره"| مردی از جنس بلور

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "مجنون در جزیره" که قصه‌‌ای از زندگی شهید "محمدرضا علیجانی" است، می‌خوانید: «محمدرضا می‌گفت: بهترین راه برای جریمه کردن خود به خاطر انجام گناه و یا مبارزه با نفس، روزه گرفتن است و پس از مدتی متوجه شدم که در همان دوران به فکر این است که روی شیطان را گم کرده و خودسازی کند.»

بُرشی از کتاب "مجنون در جزیره"| پیشتازان فتح

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "مجنون در جزیره" که قصه‌‌ای از زندگی شهید "محمدرضا علیجانی" است، می‌خوانید: «فعالیت ما در خانه‌ی پیرزن شروع شد. محمدرضا شب‌ها کتاب می‌خواند، سپس می‌رفت تا اعلامیه پخش کند. روزها مرتب در کلاس‌های اساتیدی همچون بهشتی و مطهری در دانشگاه حاضر می‌شد و همچنین برای موفقیت مبارزه، نقشه طراحی می‌کرد.»

مادر شهید «ابوالقاسم سيانكى» به فرزند شهیدش پیوست

نوید شاهد - حاجیه خانم جمیله حسینی‌سيانكى مادر شهید والامقام «ابوالقاسم سيانكى» از شهدای شهرستان ری پس از سال‌ها تحمل رنج و درد فراق، دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

پدر شهید «اکبر جعفرلو» آسمانی شد

نوید شاهد - حاج علی‌ جعفرلو پدر گرانقدر شهید «اکبر جعفرلو» بعلت کهولت سن و بیماری دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

مادر عزیزم؛ همیشه در قلب من هستی

نوید شاهد - مادر شهید «علی بیگ محمدی» نقل می‌کند: «به من می‌گفت: مادر عزیزم؛ هیچ وقت از قلبم بیرون نمی‌روی، حتی اگر آن دنیا هم بروم به یادت هستم تو در قلب و ذهنم هستی.»

"علیرضا" به خانواده‌های شهدا سرکشی می‌کرد

نوید شاهد - مادر شهید «علیرضا بهمن زاده» نقل می‌کند: «علیرضا شهدا را خیلی دوست داشت حتی وقتی که حال و وضع خوبی نداشت به خانواده‌های آنها سرکشی می‌کرد.»

حفظ حجاب تأکید شهید «بهرامی» بود

نوید شاهد - خواهر شهید «حجت‌االله بهرامی» می‌گوید: «حجت‌الله به مرخصی آمده بود و می‌خواست مرا به منزلمان در پرندک برساند. آن زمان چون بچهِ کوچک داشتم نمی‌توانستم چادرم را نگه دارم و با مانتو بیرون می‌رفتم ولی حجابم کامل بود. حاضر که شدم برویم تا مرا دید گفت: آبجی جان! چادرت کجاست؟ گفتم: دیگر چادر نمی‌خواد بریم. گفت: نه، تا چادر سرت نکنی نمی‌برمت.»
طراحی و تولید: ایران سامانه