نوید شاهد سمنان - صفحه 140

آخرین اخبار:
نوید شاهد سمنان
نویسنده یار محمد عرب عامری

معرفی کتاب «سرباز وطن»؛ خاطراتی از شهید عطاالله ریاضی

بايد با شوهرت بسازي و خوب زندگي كني! اگه با هم نسازين و بخواين دعوا راه بيندازين، اميد نداشته باش كه من با زنم دعوا و بدرفتاري كنم! من زنم رو دوست دارم و به هيچ قيمتي هم حاضر نيستم كه به خاطر ديگران باهاش اوقات تلخي كنم. حواست رو جمع كن، سعي كن زندگي شيريني داشته باشي.
شهید اسفندیار ربانیان

پیمان با خدا در مناجات شهید اسفندیار ربانیان

ضمانتم آن است كه به كاري كه نزد تو زشت و نكوهيده است رجوع ننمايم! پيمانم آن است كه از همه معاصي تو همواره دوري گزينم.!
شهید احمد اصغری

سفارش شهید احمد اصغری به یاری امام و رهبری در وصیت نامه اش

از زمان حداكثر استفاده را در اين زمان بكنيد، چون در اين زمان با چنين رهبر و مردمي كه از تمام مال و جان و فرزند و عيال خود گذشته‌اند از تمام هم‌شهريانم مي‌خواهم كه از ولايت فقيه، دوري نكنيد و يار و ياور امام باشيد و هركسي از من خوبي كه نه، اگر بدي ديده، به خوبي و بزرگي خودتان مرا ببخشيد و از ياري دادن به رزمندگان كوتاهي نكنيد
شهید حمید رضا صیاد

نماز در گودالی شبیه قبر / خاطراتی از شهید حمید رضا صیاد

جایگاه حسینیه و مسجد به جای خودش اما بدنهامون باید به خاک عادت کنه. شاید... شاید این طوری بیشتر مواظب کارهامون باشیم
دانش آموزان پايه اول مدرسه شاهد در روز دوشنبه مورخ ۹۶/۱۲/7 به همراه مربيان خود بمنظور تدريس و آشنايي با حرف (ه) مهمان بنياد بودند

حضور دانش آموزان مدارس شهرستان گرمسار در بنیاد شهید و امور ایثارگران

بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان گرمسار با دعوت از دانش آموزان مدارس به بیان مسائل ایثار و شهادت و دفاع مقدس و همچنین شرح وظایف بنیاد شهید و امور ایثارگران اقدام نمود
شهید حاج حسن شاطری

کلیپ تقدیمی به شهید حاج حسن شاطری (توسط گروه سرود آفتاب سمنان)

سردار رشید حاج حسن شاطری اسلام 24 بهمن ماه 1391 و در مسیر دمشق به بیروت به منظور انجام کارهای ستاد بازسازی، به دست حامیان و مزدوران رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و مزد صرف عمر خود در عرصه جهاد را با نوشیدن شربت شهادت گرفت
شهید رمضانعلی قصابی

زندگینامه و خاطرات شهید رمضانعلی قصابی

مامی بستگان دور و نزدیکمان، برای وداع آخر با پیکر پاک برادر شهیدم به گلزار شهدای شهرمان فردوس رضا رفته بودند. پاییز 61 بود. هوای سردی می وزید. من دیرتر به محل رسیدم. همه اعضای فامیل در حال رسیدن به محل تشییع جنازه بودند. با سرعت خودم را به تابوت رساندم. در همین حال دایی ام (شهید قصابزاده) جلویم آمد و مانع رفتنم شد گفت: پلاستیک جنازه حسین را بسته اند، برگرد. موقعی که خواستند او را دفن کنند خودم شما را به زیارت شهید حسین می برم تا برای آخرین بار او را ببینی. قبول کردم و به طرف ماشینی که خودشان رانندگی ان را برعهده داشتند رفتیم. در ماشین گفت: صدیقه جان تو دیگر زینب شده ای. باید صبر داشته باشی. مادرت را دلداری دهی و پشتیبانش باشی. اگر می توانی مطلبی بنویس و امروز آن را در مراسم تشییع پیکر حسین بخوان
نویسنده محمد مهدی عبدالله زاده

معرفی کتاب «سخت تر از فولاد»؛ خاطراتی از برادران شهید علی، اسدالله، محمدرضا و جانباز عبدالله مومنی

آن‌سال‌ها شب‌نشینی رفتن رسم بود؛ مخصوصاً زمستان‌ها. تا دیروقت هم طول می‌‌کشید. علی پنج شش ساله بود. او روي کول من بود و رضا روي کول بابا. زمین پوشیده از برف و یخ‌زده بود. باد سردی می‌‌وزید. برای همین یک کت انداخته بودم روی سرش. چند قدم که از خانه‌ي عمه دور شدیم، گفت:«آبجی خسته شدی!». - عیب نداره! راحت باش سرت رو بگذار روي دوشم! - ای‌کاش خونه‌ي ما همین بغل بود. دلم برات می‌‌سوزه. داری هِن هِن می‌‌کنی
شهید بهمن ذوالفقاریان

خدایا کمکم کن / مناجاتی از شهید بهمن ذوالفقاریان

خدايا! چند وقتي است كه در دلم حال و هواي ديگري دارم و مي خواهم به جايي رجعت كنم كه جاي حقيقي من است و از دنياي تنگ و زودگذر جدا شوم و به جايي بروم كه عزيزان اسلام رفته اند. حال كه اين چنين است ديگر اين روح سركش و طغيانگر اجازه نمي دهد در اين دنياي پر از معصيت و گناه بمانم!
شهید احمدرضا اصحابی

ابتدا کربلا و سپس قدس را آزاد خواهیم کرد / وصیتی از شهید احمدرضا اصحابی

قسم به خون پاکت حسین(ع) راهت را ادامه خواهیم داد.به یاري خداوند مهربان ابتدا کربلا و سپس قدس را آزاد خواهیم کرد. حسین جان، اسلام با شهادت تو زنده ماند. اسلام را انشاءالله به جهان صادر خواهیم کرد.
شهید علی رضا صفا

هم معلمش بودم و هم دوست صمیمی / خاطراتی از شهید علی رضا صفا

نظرات و رفتار یکدیگر را قبول و ارتباط دوستانه محکمی داشتیم، احتراممان هم سر جایش بود. چون خودش هم مثل پدرش اهل مسجد و نماز جمعه بود.
شهید سید زین العابدین نبوی

زندگینامه و خاطرات شهید سید زین العابدین نبوی

کسانی که سید زین العابدین را می شناختند ، می دانستند که او پاسداری دلیر و شجاع است . در سطحی است که می تواند برخی از فنون رزمی را به دیگران بیاموزد . در واقع او یک مربی به تمام معنا به حساب می آمد . یک چنین منزلت نظامی ، برای کی انسان معمولی ، کافی است که او را مغرور سازد ؛ ولی او هرگز چنین نبود .
در سالروز شهادت شهید علی اصغر صادقچه منتشر می شود

گالری عکس شهید «علی اصغر صادقچه»

به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم اسفند 1363، در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد. برادرش حسين نيز شهيد شده است.
نویسنده عباس خواجه شاهکویی

معرفی کتاب «ستاره ها بیدارند»؛ خاطرات جانباز قربانعلی خواجه مظفری از شهادت دو پسرش ابراهیم و حسن خواجه مظفری

نزدیک ظهر زنگ در به صدا درآمد. فوری بیل را انداخت زمین و رفت سمت در. در را باز کرد. یک روحانی و یک پاسدار و یک نفر دیگر پشت در بودند. دلش ریخت پایین. می‌رفت که چهره‌اش تغییر کند اما خیلی زود به خود آمد و به اعصاب خود مسلط شد. سلام کرد. روحانی پرسید:«منزل آقای خواجه‌مظفری؟».
شهید رحمت الله روشن نهاد

زندگی نامه و مناجات شهید رحمت الله روشن نهاد

خدای بزرگ! از تو پوزش مي‌طلبم که نتوانستم شکرت را به جا آورم! ای خدای بزرگ از تو خواهش دارم که گناهانم را ببخشی!
شهید مسلم اشرفی

اسلام و مسئولیت ما / به قلم شهید مسلم اشرفی

اگر کسی معرفت اسلامی را پیدا کرده باشد، هر لحظه می فهمد که اسلام چه مسئولیتی بر دوش او گذاشته.زحمات اولیاء دین و ایثارگري هاي شهداي اسلام و مخصوصاً شهداي اخیر، وظیفه ما را چندین برابر کردند. زحمات اولیاء دین و ایثارگري هاي شهداي اسلام و مخصوصاً شهداي اخیر، وظیفه ما را چندین برابر کردند.
شهید مجید صحافی

آموزش قرآن به شیوه شهید مجید صحافی

شروع کردم به خواندن. صفحه که تمام شد، گفت:«این کلمه‌ها رو حاج آقا گفت این طوری بخونین». بعدها متوجه شدم توی مسجد خوب یاد می‌گیرد و با این کار می‌خواهد غلط‌های من در برود، اما طوری که من ناراحت نشوم.
شهید سید حسن شاهچراغی

خاطراتی از شهید سید حسن شاهچراغی

شهید سرپرست موسسه کیهان دقت کافی داشت که مبادا کسی خارج از حقی که بر گردن اداره دارد کار کند. یک روز عازم سفر خارجی در معیّت آقای (آیت الله) خامنه‌ای من آن طرف خیابان منتظر بودم تا بیاید و برسانمش دیدم دارد می‌آید و دو ساک هم به همراه دارد. جلو دویدم تا در آوردن ساک‌ها به ایشان کمک کنم اما هر چه اصرار کردم اسباب‌ها را به من نداد و با عذرخواهی فراوان گفت: آقای یاورپناه! من ساک‌ها را به شما ندادم به دلیل این که به عنوان راننده موسسه فقط وظیفه دارید تنها در صندوق عقب ماشین را باز کنید و مرا تا فرودگاه ببرید و وظیفه من هم این است که وسایل‌ام را خودم حمل کنم.
شبی با لاله های زهرایی ( یادواره شهدای شهر درجزین)

یادواره شهدای شهر درجزین از توابع شهرستان مهدیشهر (شبی با لاله های زهرایی)

سه شنبه 96/12/1 همراه با نماز مغرب و عشاء - مسجد جامع صاحب الزمان (عج) در جزین همراه با صرف اطعام
مناجات نامه شهید محمد مرادی

توفیق انجام وظیفه و نیت خالصانه در مناجات شهید محمد مرادی

خداوندا، در اين لحظات پر شور و لحظه حركت از تو در خواست دارم كه از گناهانم درگذري و دعاي بنده عاصي و گنهكار خود را مستجاب كني! نيت ها را خالص گرداني به خانواده شهدا و معلولين و مجروحين صبر و اجر عظيم عنايت فرمايي! لحظه مرگ را لحظه سعادتم قرار دهي!
طراحی و تولید: ایران سامانه