شهید محمد شاهین دیگر طاقت نداشتم که دوستانم تنها بجنگند و تصمیم قطی گرفتم که به سربازی بروم و این موضوع را با پدر و مادر و تنها خواهرم در میان گذاشتم .
زندگي اين خانواده خيلي ساده، محمد مملو از محبت و چراغ پرنور اين خانواده بود كه فداي اسلام و قرآن گرديد و آخرين حرفش اين بود «وجدانم قبول نمي كند من در خانه باشم دوستان در جبهه بجنگند» مگر خون من از خون آنها رنگين تر است.