«ابوالفضل پیش از شهادتش در سفرهایی که به سیستان و بلوچستان میرفت، بخشی از برنامههایش کمک مالی و معنوی به محرومین آن مناطق بود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «ابوالفضل خوئینی» است که تقدیم حضورتان میشود.
«برای اینکه ما را وادار به کتابخوانی کند. برای خواندن هر کتاب به عنوان تشویق به ما جایزه میداد و از ما میخواست تا خلاصه کتاب را برایش تعریف کنیم ...» ادامه این خاطره از شهید «ابوالفضل خوئینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
در قسمتی از کتاب «خوئینی» که گذری بر زندگی و خاطرات شهید ابوالفضل خوئینی است، میخوانید:«پیش از رفتن به جبهه، مادرم برایش دختری را خواستگاری کرده بود و به رسم و عرف زمانه، قطعهای طلا خریده بود تا ابوالفضل آن را به عروس هدیه بدهد. اما برادرم در آن روز، آن طلا را از مادرم قبول نکرد و به جای آن یک حبه قند از قندان آنان برداشت و در بشقاب عروس خانم گذاشت.»
«ابوالفضل با تشویق به مطالعه به ویژه کتب مذهبی و کودکان، با تعیین جایزههای نقدی و هدایت ما به خرید کتاب هم فرهنگ مطالعه و هم افزایش بنیه فرهنگی و مذهبی ما را تقویت میکرد ...» ادامه این خاطره از شهید «ابوالفضل خوئینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.