خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «44»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «چشمهای در فاصله 200 الی 250 متری پايگاه در قسمت جنوب قرار گرفته و مرکز تجمع جمعی از سربازان جهت شستشو و نظافت خود شده است، البته تامين آنها هميشه رعايت میشد و اشکالی از اين نظر جز خطر مين وجود نداشت...» قسمت چهل و چهارم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۸۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۴
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «43»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «ديد به علت مه غليظ بسيار محدود است و دستورات لازم برای هوشياری بيشتر سربازان داده شد چون درگيریها بيشتر در هوای بد و ديد محدود به وجود مي آمد...» قسمت چهل و سوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۸۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۴
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «42»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «4 فروند هليکوپتر آمدند و نفراتی که مرخصی بودند با خود آوردند، تعدادی هم از درجه داران بالا يا پايگاه 4 با آنها آمدند...» قسمت چهل و دوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۸۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۳
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «41»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «محل گلولههای دشمن را که به سمت پايگاه دوم رها میشد، میديدم که با توجه به محل آنها آنها را زير خمپاره 81 گرفتم، پايگاه آنها از من درخواست روشن کردن منطقه را نمود...» قسمت چهل و یکم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۸۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۲
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «40»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «آن شب پايگاه بالا يا پايگاه 4 از من درخواست کرد منطقه آنها را روشن سازم و من هم با 2 گلوله منور تمام منطقه آنها را روشن کردم، ولی از درگيری در پايگاه من خبری نبود...» قسمت چهلم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۲
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «37»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «شب 29 شب آرامی بود و مهتاب خوبی داشتيم و خبری از درگيری نبود؛ روز 29 باد به شدت وزيدن گرفت باران تندی ناگهان شروع به باريدن کرد و آسمان با رعد و برقهای عجيبی غرش خود را آغاز نمود...» قسمت سی و هفتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۸۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۱
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «36»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: قرار است 5 فروردین ماه 1360عوض شويم، اين نويد خوبی برای سربازان بود، زيرا آنها طی حدود شش ماه واقعاً فرسوده شده بودند و خواهان تعويض هر چه زودتر بودند...» قسمت سی و ششم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۸۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۱
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «36»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «نزديکی عصر باد سختی با سرمای زياد وزيدن گرفت، به طوری که سوز آن تا مغز استخوان اثر میکرد و بعد از يک ساعت يا شايد یک ساعت و نيم قطع گرديد و شبی مهتابی و آرام ما را در بر گرفت....» قسمت سی و ششم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «35»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «خمپاره منور 30 گلوله برايم رسيده بود، خيالم از هر جهت راحت شد و شب 25 اسفندماه، شبی مهتابی با لکههای ابر بود ولی هوا کلاً خوب بود. در پايگاه من خبری از درگيری نبود، ولی در پايگاه 7 درگيری به شدت ادامه داشت و طرفين درگيری آتش خود را بروی هم باز کرده بودند...» قسمت سی و پنجم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «34»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «ساعت از 2:30 بعد از نيمه شب گذشته بود و روی آنها تيراندازی شد، ضمن اينکه چهار قبضه خمپاره انداز 120 تمام منطقه را روشن نمودند. پايگاها به صورت آماده باش در آمده بودند به هر شکل کسی نفهميد که اين ماشينها چه کاره هستند، در اثر تيراندازی همه آنها متواری شدند...» قسمت سی و چهارم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «33»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: « شب آرامی بود، هوا بسيار مطلوب بود و میشد نگهبانان حتی با بلوز سر پُست بايستند؛ ساعت 2:25 دقيقه بود که به سنگرها سرکشی کردم، وضع ايده آل بود زيرا نگهبانها با هشياری در سر پُست مراقبت میکردند و جای نگرانی نبود و البته اين از لطف هوای خوبی بود که داشتيم بود...» قسمت سی و سوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «32»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «روز 19 اسفندماه يکی از بهترين روزها بود؛ آسمان صاف و آفتابی، فرصتی بود تا هليکوپترها 5 سری از سقز به سردشت بيايند و محموله آنها مواد سوختی و ساير نيازمندیهای گروه رزمی 158 بود...» قسمت سی و دوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «31»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «در پايگاه ژاندارمری به شدت درگيری وجود داشت و پايگاه ششم که در نزديکی آن بود، آن هم يک سری تيراندازی اجرا نموده و بعد از 15 دقيقه درگيری تمام شد...» قسمت سی و یکم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت 30
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «روز 17 اسفند ماه روز آفتابی و بسيار گرم و بهارگونه بود و البته در اين روز و روز قبل هليکوپتر چندين سری آمدند و مواد سوختی و وسائل لازم را به سردشت آوردند. روز 17 اسفند ماه با تمام قشنگی خود گذشت...» قسمت سیام خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «29»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «لحظه موعود بود ضمن اينکه از خوشحالی سر از پا نمیشناختم، اول با خانم راجع به کلی مسائل که روی کاغذ نوشته بودم صحبت کرديم و بعد با تک تک بچهها صحبت کردم، واقعاً خوشحال شدم چون من خودم با تمام گرفتاریها و سختیهايی که داشتم باز به فکر آنها بودم...» قسمت بیست و نهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «28»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «بعد از گشت و گذری در شهر چون تقريباً نزديک ساعت 5 بود به پادگان آمديم، در انتظار صدای کسانی که شب و روز انتظار آنها را میکشيدم...» قسمت بیست و هشتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «27»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «آسمان ابری است و هوا هم کاملاً سرد ولی ريزش برف کم شده است و فکر میکنم که تا صبح فردا وضع به همين شکل باشد و احتمالاً گاهگاهی ريزش برف وجود داشته باشد. فردا به پادگان خواهم رفت تا برای اولين بار با بچهها تماس بگيرم و اين برای من بزرگترين شادی بود، زيرا بعد از 5 ماه صدای عزيزان خود را میشنيدم، اميدوارم که اشکالی از نظر ارتباط به وجود نيايد...» قسمت بیست و هفتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۴۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «26»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «تداد زيادی از سربازان برای رفتن به مرخصی از همديگر سبقت میگيرند؛ اين روزها همه میپرسند که 15 فروردين 1360 عوض میشويم؟ من اين قول را با توجه به صحبتهای فرمانده گردان با آنها دادهام...» قسمت بیست و ششم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۳۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸
خاطره خودنوشت شهید رستمی «25»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «بعضی اوقات بعضی از آن کسانی که هيچگونه نسبتی با هم ندارند يا خويشاوند نيستند آنقدر با محبت و باگذشت و صميمی میشوند که واقعاً آدم تعجب میکند. اين مربوط به تربيت اوليه و اصالت خانواده میشود و...» قسمت بیست و پنجم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸
خاطره خودنوشت شهید رستمی «24»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «روی هوای اين منطقه به نظر من نمیتوان حساب کرد، زيرا هوایی بسيار متغير دارد؛ شايد کسی باور نکند که طول روزهای هفته که هفت روز است، هوایی با مشخصات چهار فصل ديده میشد...» قسمت «24» خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۳۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۷