وصیت‌نامه شهید نادر سرمدی که راه حسین(ع) را دیر یافت؛

شهادت را جز سعادت نمی‌بینم

شهید نادر سرمدی در وصیت‌نامه‌اش که در اردیبهشت ۱۳۶۴ نوشته، با اقرار به گناهکار بودن خود می‌گوید: "لیاقت شهادت را ندارم، اما امیدوارم خداوند این مقام را به من هم عطا کند". این شهید والامقام که خود را "شمع آب‌شده در گناه" می‌خواند، با جرقه انقلاب اسلامی مسیر زندگی‌اش تغییر کرد و سرانجام در جبهه‌های حق علیه باطل به آرزویش رسید.

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید نادر سرمدی، در ۱۲ تیر ۱۳۴۲ در شهر کرج متولد شد. پدرش یوسف و مادرش صفورا نام داشت. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی، به صورت داوطلب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.

این شهید والامقام که از ارادتمندان به امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی بود، سرانجام در ۳۰ تیر ۱۳۶۶ در درگیری با گروهک‌های ضد انقلاب در منطقه کردستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد. وی در وصیت‌نامه خود بر اهمیت پیروی از ولایت فقیه و ادامه راه شهدا تأکید کرده بود.

وصیت

پیکر پاک این شهید در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شده است. یاد و خاطره این شهید گرانقدر همواره در میان خانواده و همرزمانش زنده است.در ادامه متن وصیت نامه شهید را بخوانید.

بسم الله الرحمن الرحیم

«من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز خواری نمی‌بینم.»
(امام حسین علیه‌السلام)

مقدمه:
پس از حمد و ستایش خداوند رحمان و رحیم، و درود بی‌کران بر پیامبر اکرم(ص)، امام زمان(عج) و امام خمینی(ره) که سخنانش شرق و غرب را به لرزه درآورد، و با سلام به همه شهدای اسلام از کربلای حسینی تا کربلای خمینی، وصیت‌نامه‌ام را آغاز می‌کنم.

بخش اول: اقرار به ناتوانی
پروردگارا! من در وجود خود لیاقت شهادت را نمی‌بینم. شاید لایق شهید شدن نباشم، چرا که شهید مقامی بزرگ دارد و من با کوله‌باری از گناه به درگاه تو آمده‌ام. ولی می‌دانم فضل و بخشش تو بسیار است و امیدوارم شهادت نصیب این بنده گنهکار هم بشود.

بخش دوم: اعتراف به دیرشناسی
راه سالار شهیدان، حسین بن علی(ع) را دیر یافتم. تمام عمرمان در جاهلیت می‌گذشت. مثل شمع آب می‌شدیم و در گناه غوطه‌ور بودیم. اما با طلوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، جرقه‌ای در دلم تابیدن گرفت و مرا تا مرز شهادت پیش راند.

بخش سوم: سخن با خانواده
خطاب به مادر:
از تو می‌خواهم مرا ببخشی و شفاعتم کنی. تو با زحمات بی‌کران، شب‌زنده‌داری‌ها و رنج‌های بسیار، مرا پرورش دادی و من نمی‌توانم به اندازه این محبت‌ها حق‌شناسی کنم.

خطاب به پدر:
هر نعمتی در زندگی‌ام داشته‌ام، از تو بوده است. از تو سپاسگزارم.

توصیه به والدین:
خواهرم را به بهترین شکل به جامعه تحویل دهید تا مایه سرافرازی خانواده باشد.

بخش چهارم: پیام به امت
از همه شما می‌خواهم:

  1. سخنان امام خمینی(ره)، این امید محرومان جهان را با گوش و جان بشنوید و اجرا کنید.

  2. پشتیبان امام باشید که برای اسلام و ایران زحمات بسیاری کشیده‌اند.

  3. ما جان‌های خود را نثار امام می‌کنیم تا انقلاب مهدی(عج) پایدار بماند.

پایان وصیت:
به امید پیروزی رهروان خمینی بر کفر جهانی
تاریخ: سوم اردیبهشت ماه  /۱۳۶۴

امضا:
نادر سرمدی
فرزند یوسف

انتهای پیام/

 
 
 
 





برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده