بدگویان انقلاب در محضر خداوند مسئولند
به گزارش نوید شاهد البرز، شهید «فتحالله شــعبانی»، نهم آبان 1338، در شهرســتان قزوین دیده به جهان گشود. پدرش محمدباقر، کشاورزی میکرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. شــغلش آزاد بود. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب پسر و چهار دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم بهمن 1365، با سمت آرپیجیزن در شلمچه با اصابت گلوله به قلب، شهید شد. پیکرش را در امامزاده طاهر(ع) شهرستان کرج به خاک سپردند.
متن وصیتنامه شهید «فتحالله شــعبانی» را در ادامه بخوانید.
«مَـن طَلَبَنـی وَجَدَنـی، مَـن وَجَدَنـی عَرَفَنـی وَ مَـن عَرَفَنـی اَحَبَّنـی وَ مَـن اَحَبَّنـی عَشَـقَنی وَ مَـن عَشَـقَنی عَشَـقتَهُ وَ مَـن عَشَـقَتَهُ قَتَلتَـهُ وَ مَـن قَتَلتَـهُ فَعَلـی دِیَتَـهُ وَ مَـن عَلـی دِیَتَـهُ فَاِنّـا دِیَتُـهُ») آن کـس کـه مـرا طلـب کنـد، مییابـد؛ آن کـس کـه مـرا یافـت، میشناسـد؛ آن کـس کـه مـرا شـناخت، دوسـتم مـیدارد؛ آن کـس کـه دوسـتم داشـت، بـه مـن عشـق میورزد؛ آن کـس کـه بـه مـن عشـق ورزیـد، مـن نیـز بـه او عشـق مـیورزم؛ آن کـس کـه بـه او عشـق ورزیـدم، او را می کشـم؛ و آن کـس کـه مـن او را بکشـم، خونبهایـش بـر مـن واجـب اسـت؛ و آنکـس کـه خون بهایـش بـر مـن واجـب اسـت، پـس مـن خون بهایـش هسـتم
اینک وصیت خود را در 5 چیز خلاصه میکنم.
بـه بـرادران عزیـزم توصیـه میکنـم کـه همگـی پشـت جبهـه را نگـه دارنـد و بـه رزمنـدگان کمـک کننـد.
از برادران تقاضا می کنم که مسجدها را که امام فرموده سنگرهستند، خوب حفظ کنند.
آنهایــی کــه بــا ایــن انقــلاب خــوب نیســتند و حتــی بیتفــاوت هســتند] و [در هرجــا کــه مینشـینند، از ایـن انقـلاب بـد میگوینـد، در محضـر خداونـد مسئولاند و در آخـرت جـزای بـد مـیبیننـد.
ای بـرادران عزیـز، از هرکجـا کـه هسـتید، بـه اسـلام برگردیـد. دیـن اسـلام مکتـب توحیـد اسـت.
و همیشـه امـام را دعـا کنیـد.
در آخر، برای سلامتی امام صلوات.
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانـه کنـی هـر دو جهانـش بخشـی دیوانـۀ تو هر دو جهان را چه کند.
ضمنـاً عـرض میشـود کـه محـل دفـن مـرا در امامـزاده طاهـر(ع) کـه نزدیـک بـه منـزل اسـت، قــرار بدهیــد.
عیـوض شـعبانی و بـرادرم، روح اللّـه، و عمویـم، بهـرام، و همسـرم وکیـل وصیـت مـن هسـتند کـه هرجـور صلاحیـت رسـیدگی بـه امـور خانـوادۀ مـرا دارنـد. کسـی دیگـر در کارهـای آنهـا دخالـت نداشـته باشـد.
در آخر، از همگی حلالیت میطلبم و التماس دعا دارم.
فتحاللّهشعبانی
65/10/29
انتهای پیام/