من یک بسیجی ساده هستم
به گزارش نوید شاهد البرز، ای مردم غیّور سرزمین کهن، دیدید که چگونه فرزندان حسین (ع) یکی پس از دیگری رعشه بر اندام دشمن انداختند و ابوذروار ذکر لاالهَ اِلاالله و محمّدرسولالله (ص) را سر دادند. دیدید دل مادرانشان از نحوهی شهادت دلبندشان خون به جگر شد، اما لحظهای به درگاه خدا ناسپاسی نکردند، گویی اسماعیل خود را به درگاه خدا و به خواست او به قربانگاه حوادث سپرده بودند. آنجایی که خود را در مقابل فرمان حق عاجز دیدند به قیمت زنده نگه داشتن راه حسین (ع) حاضر به تحمّل این تقدیر مشیت بار الهی شدند. درود بر این شیردلان تاریخ که در صحنهی حوادث حق مطلب را ادا کردند و به سوی دشمن حمله ور شدند، اینگونه است که هنوز سرافرازانه به خود میبالیم. سوگند به خداوند آسمان و زمین، به خون پاک شهیدان، به غرّش توپ ها، قسم به شب هنگامی که مجاهدان فی سبیل ا... به سوی کفر حمله ور شدند و خاک میهن اسلامی ایران را از وجود کفار پاک کردند و با خون خود درخت اسلام را بارور ساختند.
یکی از این مبارزان دلاور غیور سردار شهید ابراهیم ناطقی نام داشت. او متولد شد تا در عرصۀ نبرد راهی دشت کربلا شود تا به یاری حسین (ع) زمان خود بشتابد و دستی باشد در میان هزاران دست که به یاری دین خدا آمدهاست.
دستان پر قدرتی که لرزه بر اندام اهریمنان میاندازد، هنوز یاد و نام او بر سر زبانها جاریست. یاد رشادت، دلاوری ها، اخلاص و ایثار او هرگز از ذهن انسانهایی که آن شهید را میشناختند پاک نمیشود. این رادمرد بزرگ ابراهیم زمان خود بود، ابراهیمی که به اذن پروردگار آتش برایش تبدیل به گلستان شد، همانند ابراهیم با ایمان و یقین کامل به میان آتش رفت، چون میدانست که در پس این آتش گلستانی نهفته که تنها با سپردن جسم خود به آنجا حلول میکند. او هرگز از دشمن نهراسید و شجاعانه به قلب دشمن تاخت.
وی در تاریخ یکم خرداد ماه ،۱۳۴۳ در علی گودرز چشم به جهان گشود. او در آغوش گرم و پر مهر مادری صبور و پدری کوشا پرورش یافت، پس از طی کردن دوره راهنمایی ترک تحصیل کرد و به کار کردن مشغول شد. وی در زمان اوجگیری انقلاب در اکثر راهپیماییها و تظاهرات بر علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت کرد و فعالیّتهای چشم گیری از خود نشان داد و همواره در صحنهی کار و تلاش و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی حضور داشت.
او پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران درآمد و به فعّالیتش دامنه و وسعت بیشتری بخشید. شهید والا مقام در تمامی امورات مذهبی نیز فعالیّت داشت و همگام با امور مجاهدت و نبرد با دشمنان اسلام عقاید خاص خودش را نیز دنبال میکرد و برای آنها ارزش بسیاری قائل بود. از خصوصیات بارز این شهید بزگوار امر به معروف و نهی از منکر بود که او حساسیت زیادی به این موضوع از خود نشان میدادند و میفرمودند: اگر تک تک انسانها بتوانیم و بخواهیم یکدیگر را از عیب هم آگاه سازیم در هر اموری کمتر دچار سردر گمی و تزلزل خواهیم شد.
پدر بزرگوار او میگفت: خانمی را به جرم حمل مواد مخدر دستگیر کرده بودند، ابراهیم مبلغی به آن زن پرداخت کرد و توصیّه کرد که دیگر کار خلاف انجام ندهد و یا جوانان زیادی هستند که توسط ابراهیم از مواد مخدر و عاقبت وحشتناک آن جان سالم به در بردهاند. همه در این شهر پسرم را میشناسند و از او به خوبی یاد میکنند. او نسبت به جوانان، اعتیاد و بی حجابی بسیار حساس بود و تا جایی که میتوانست به آنان تذکّر میداد و همیشه آنان را برای پیدا کردن مسیر درست راهنمایی میکرد.
وی بسیار مهربان و دلسوز بود و از حجب و حیای خاصی برخوردار بود. تنها برای رضای خدا گام برمیداشت و در هر امر خیری شرکت داشت. او الگوی تمامی جوانان فامیل و آشنایان بود و همیشه میگفت: انسان باید مراقب باشد تا شیطان قلب و روحش را تسخیر نکند.
او همانند مولایش علی (ع) قدرت جاذبه و دافعهی فراوانی داشت، پس از گذشت سالیان سال تمامی کسانی که در عرصهی مواد مخدر فعالیّت داشتند از وی خاطرات خوب زیادی به خاطر دارند.
هر چه از خصوصیات بارز اخلاقیاش بگویم در برابر آن همه فضایل که داشتند بسیار اندک و ناچیز است. خواهر او میگفت: برادرم ابراهیم بسیار فروتن، متواضع و درونگرا بود. هیچگاه از حوادثی که پیرامون او بود حرفی به خانه نمیآورد و مانند یک مرد واقعی هنگام آمدن تمام مشکلات را پشت در خانه میگذاشت و با احترام خاصی وارد خانه میشد. هرگاه که از ایشان میپرسیدیم که در سپاه چه سمتی داری و شغل و جایگاهت چیست؟ او با فروتنی سرش را پایین میانداخت و میگفت: اگر خداوند قبول کند من یک بسیجی ساده هستم. با گذشت سالیان سال ما از کار ایشان سر در نمیآوردیم و هیچگاه به بزرگی و عظمت مقام و شغل ایشان پی نبردیم، ما چه انسان بزرگی را که در جمعمان بود از دست دادیم.
یکی از همرزمان او میگفت: «در جبهه و عملیاتها با شجاعت به قلب دشمن میزد و بدون کوچکترین ترس مبارزه میکرد، تمام رزمندگان این شهید دلاور را میشناختند. ای بزرگ مردان که در پس ابرها نهان شدهاید، چون خورشید رخ نمایید تا سیاهیها پرکشند به سوی ویرانه تبارهای دشمن، ای بزرگ مردان که لباس مقدّس پاسداری از وطن مانند زرهای فولادین تنپوشتان شده بود و در مقابل بیگانگان ایستادگی کردید، ما رهسپار فتح قلبهای بزرگ شما هستیم تا واقعیتی که برایش بر پا خواستید را بیابیم و به نسلهای بعد از خود انتقال دهیم. حیف است که ندانند و بیخبر بار سفر ببندند و ناگفتهها در دل مدفون شوند.
ای شهید باید به جهانیان بگوییم که هر ذرّهی خاک میهن خود را در پناه خدا از تلاش شما داریم، ما این مرز و بوم را در نبودنتان با شکوه هر چه تمامتر حفظ خواهیم کرد و ندای الله اکبر را در عرش کبریا با غرور و شرف هر چه تمامتر فریاد میزنیم تا به گوش دشمنان اسلام برسد که شما هنوز زندهاید و خداوند با شماست.
این شهید بزرگوار با حضور در جبهههای نور علیه ظلمت حماسهها آفرید و سرانجام برای آخرین بار در تاریخ هفدهم تیرماه ۱۳۶۵ عازم کربلای شد و در تاریخ بیست و ششم دیماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای پنج در شلمچه پس از پیکاری بی امان با دشمنان به درجه رفیع شهادت نائل شد. او زمانی که غرق در حضور معبود در سجده بود، ترکش خصمانه از سوی اهریمنان فرق او را مانند فرق مولایش علی (ع) شکافت. پیکر مطهّر ایشان را در امام زاده بیبی سکینه (س) با احترام به خاک سپردند.
انتهای پیام/