پدرتان برایِ دفاع از دستاوردهایِ انقلاب، مردانه از ناموس، قرآن و اسلام حمایت کرد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «محمّدحسن نادیهخاوری» دهم اسفند 1331، در شهرستان تهران ديده به جهان گشود. پدرش رضا و مادرش فاطمه نام داشــت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. ســال 1355 ازدواج كرد و صاحب يك پســر و دو دختر شــد. به عنوان پاســدار در جبهه حضور يافت. دهم اســفند ،1362 در جزيره مجنون عراق با اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر وی را در بهشتزهرای زادگاهش به خاك سپردند.
آنچه در ادامه میخوانید متن وصیتنامه شهید «محمدحسن نادیهخاوری» است.
بسم الله الرحمن الرحیم
* أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُواوَإِنَّاللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْل َقَدِيرٌ * (حج/39)
به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهادداده شده است چرا که مورد ستم قرارگرفتهاند و خدا بر یاری آنها تواناست.
به پیکار پیش چرا که اذن جهاد دادهایم زیرا به حقوق حقه آنان تجاوز شده است و قطعا خداوند قادر است تا آن را یاری کرده و بر خصم زبون پیروزشان سازد. الحمدلله که در خانه مسلمان بهدنیا آمدم و رحمت خدا بر شیر پاک مادرم که هدایتم را مدیون شیر پاک مادرم هستم و در دامن مسلمان پرور او رشد کردم. الحمدالله که زمانی به پاسداری از اسلام و حفاظت احکام مقدس قرآن و حریم مسلمانان مشغولم که بهدست جنایتکاران داخلی و خارجی از هر سو مورد حمله واقع میشود و میتوانم در دفاع از این آب و خاک مهین اسلامی و امام زمان (عج) شرکت نمایم. از کلیهی خانواده و دوستان و آشنایان که این وصیّتنامه را مطالعه مینمایند استدعای عاجزانه دارم برای رضایت خدا خدمت کنند و به سخنهای گوهر بار امام امّت توجّه بسیار بنمایند که سعادت و رستگاری شما در صحبتهای امام گنجانیده شده است.
همسر مهربانم! به خدا سوگند که اگر خدای متعال ثوابی برایم ثبت کند و این دوری از تو و فرزندانمان و جهاد در راه خودش را از من قبول کند بخاطر اینکه تو مادر خوب بچّههایم از داشتن مادر بیبهره بودهای ثوابم را با تو نصف میکنم، از خدا بخواه که موردقبولش واقع شود.
پروانه جان! دلم میخواهد از بچّههایم طوری نگهداری کنی که احساس بیپدری نکنند طوری رفتار کن همچون حضرت زینب(س) کاری کن که در نبودن من هم سربلند زندگی کنی یادت نرود که میثم را برای چشمهایش نذر جبهه کردهایم اگر برنگشتم تو را به جان میثم وقتی بزرگ شد حتما او را راهی یکی از جبهههای حق علیه باطل کن تا شاید او هم ادامه دهنده راهی باشد که پدرش رفت. معلوم نیست در کدامیک از عملیّاتهای والفجر شرکت کنم.
آرزوی من این است که با پیروزی کامل برگردم و در عملیّاتهای دیگر شرکت کنم ولی اگر شهادت هم نصیبم شد صد هزار مرتبه شکر خدا را به جای میآورم چون میدانم که خدا از گناهانم درگذشته است و باید که دیگر از این دنیا هجرت به طرف لقاءالله میکردم.
همسر مهربانم! تو هم مرا حلال کن برای اینکه نتوانستم در طول زندگی خوشبختت کنم ولی امیدوارم چون تو هم به فکر قرآن و اسلام بودی از شهادت من در راه خدا خوشحال و در نبودن من خوشبخت باشی به نیره و سمیه و میثم بگو پدرتان برای دفاع از دستاوردهای انقلاب خونبارمان با تمامی قدرت با مقداری پوست و استخوان در مقابل سلاحهای این جنایتکاران شرق و غرب ایستاد و مردانه از ناموس و قرآن و اسلام حمایت کرد و به شهادت رسید.
بگو آن چنان در کربلای گرم خوزستان با سربلندی شهید شد. از همه شما که نسبت درجه یک با این شهید دارید میخواهم شما را به خدای متعال سوگند که دشمن شاد کن نباشید و پشت سر جنازه من گریه نکنید. از مادر مهربانم بخاطر اینکه هنگام اعزام به جبهه خدا شاهد است که دنبال کار مجید بودم و وقت اینکه به کرج بیایم نداشتم. مادرخوبم! تو را به خون پاک گلوی علی اصغر حسین (ع) از خطاهای من بگذر و منو حلال کن. مادرجان! بخدا دلم برایت تنگ شده بخاطر آن همه فداکاریهایت و بخاطر آن زحمتهای شبانهروزی که برای من کشیدی تا بزرگ شدم و توانستم روی پای خود بایستم و سرانجام تو مرا به خدای خودت که همه چیز و همه کس مال او باشد هدیه کردی و از این عمل خداپسندانه خود راضی و خشنود باش. مادرم! همسر و سه بچّههایم را به شما میسپارم و شما را به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س) قسم میدهم که مثل دختر خودتان از پروانه نگهداری و دلجویی کنید. مواظب بچّههایم باشید نگذارید غم بیپدری نیره و سمیه و میثم را از پای دربیاورد، جای من را در خانه با خندههای خود و گردهمایی خود پُر کنید. پدر زحمتکش و پیرم! تو را به اسمت امام رضا(ع) قسم اگر شهید شدم برایم ناراحتی نکنید و با صبرو حوصله خود به دهان دشمن بزنید. پدرجان! از شما هم میخوام همانطور که میدانید پروانه از داشتن پدر هم محروم است شما را به خدا برایش یک پدر مهربان باش. به خواهران عزیزم سلام، اگر در این عملیّاتها سعادت یاری کرد و دیگر به میان شما نیامدم مرا حلال کنید و از شما هم میخواهم که از پروانه و بچّههایم مواظبت کنید و نگذارید که همیشه درغم از دست دادن من ناراحت باشند. سفارش دیگر من به شما تابع امر ولایت فقیه باشید و امام امت را دعا کنید. به برادرانم صادق، مسعود، مجید، امیر، سلام. امیدوارم که شما چهار برادرم بارسنگینی که بر دوش این انقلاب است کمک کنید تا به دست صاحب اصلی اش برسانید. بچّههایم را به شما و همگی شما را به خدای بزرگ میسپارم. طوری رفتار کنید که بچّههایم غصّه نخورند. به آنها سر بزنید که احساس یتیمی نکنند. به نیره و سمیه و امیدم میثم که میخواهم فقط و فقط در جبهههای نبرد نور علیه ظلمت به شهادت برسد بگویید محسن میخواهد که شما سربلند زندگی کنید و راهش را ادامه دهید. نیره بابا فدای آن مهربانیهایت، بابا منو حلال کن اگر بعضی از وقتها تو را بخاطر درسهایت دعوا می کردم، بابا الان که این جملهها را مینویسم اشک در چشمهایم حلقه زده بخدا قسم پشیمان شدهام از اینکه تو را ناراحت می کردم ولی دست خودم نبود فقط بخاطر خودت بود که در آینده برای خودت کسی باشی و دست زور بالای سرت نباشد، بابا جان به هرحال منو ببخش که در سن هفت سالگی تنهایت میگذارم چون همه چیزم اسلام، قرآن و ناموسم در خطر است و باید میرفتم. امیدوارم که جنگ تمام شود البته با پیروزی در میدانهای سرنوشت ساز جبههها به نفع اسلام و مسلمین و نابودی همه دشمنان خارجی و داخلی و دیگر به یتیمها اضافه نشود. پروانه مهربانم! خلاصه با قرض از این دنیای کثافت هجرت کردم از تو میخواهم که مقدار بدهی من به برادر علی پناهی که مبلغ هزار تومان است پرداخت کنی مبلغ هزار تومان از برادر مسلمان گلستان طلب دارم وصول نمایی. مبلغ هفتصد تومان به برادر محمّدعلی مرادی یکی از برادران مقر میباشد بدهکار هستم. همه شما را بهخدای بزرگ میسپارم مواظب خودتان باشید. از قول من خدمت برادر عزیز حمید دعا و سلام برسان. خدمت ناهید دعا و سلام برسان و از قول من خدمت آقا مهدی، سیما، کتایون، پسرعمه دعا و سلام برسان. خدمت همه دوستان دعاو سلام برسان. راستی به مسعود بگو تو را به ارواح خاک پدرو مادرت بعد از من مرد خانه تویی تو را به مردانگی امام حسین(ع) مواظب بچّههایم باش و از خواهرت مواظبت کن. از قول من به داود و پروانه خانم دعا و سلام برسانید و از آنها حلالیّت بخواهید. از قول من به منصور هم دعا و سلام برسانید. آرزوی آزادیاش همیشه در قلبم بود. پروانه جان! جان محسن مواظب سه کوچولوی من باش نگذاری غصّه از پای دربیاوردشان. از قول من از بچّههای برادرانم دیدهبوسی کنید و همچنین بچّههای خواهرانم. به مجید هم بگویید إنشاءالله به پای همسرش پیر شود و آرزوی خوشبختی برایشان دارم. فدای اسلام و قرآن و همگی شما بخصوص نیره، سمیه، میثم.
پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات
پيام شهيد: استدعای عاجزانه دارم برای رضایت خدا خدمت کنند.
شاهد حديثی: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: مَنِ الْتَمَسَ رِضَى اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ رَضىَ اللّهُ عَنْهُ وَ اَرْضى عَنْهُ النّاسَ وَ مَنِ الْتَمَسَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ سَخِطَ اللّهُ عَلَيْهِ وَ اَسْخَطَ عَلَيْهِ النّاسَ. (غررالحكم،ح9076)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:هر كس رضاى خدا به خشم مردم جويد، خداوند از او خشنود شود و مردم را از او خشنود كند و هر كس رضاى مردم را به خشم خدا جويد، خداوند بر او خشم گيرد و مردم را از او خشمگين كند.
انتهای پیام/