روایتی از پدر شهید ملکی در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی
پدر شهید مهدی ملکی می‌گوید: وقتی در محضر رهبرم بودم، حس می‌کردم مهدی آنجا در کنار من است و چقدر از اینکه در کنار رهبر هستیم خوشحال شده است.

 

به گزارش نوید شاهد زنجان، چند وقت پیش بود که دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی، زینت بخش زندگی جمعی از خانواده‌های شهدا شد. قهرمان ملکی پدر شهید مهدی ملکی، یکی از پدران شهدای استان زنجان است که این افتخار بزرگ نصیب او شده و اکنون حس بسیاری خوبی نسبت به زندگی دارد. وی از این اینکه از نزدیک یک الگوی تمام عیار را ملاقات کرده، شاکر خداوند است و هنوز آرزو دارد این بار با همسرش برای دیدار رهبر برود. او که فرزندی را تقدیم نظام و انقلاب کرده است ادعایی ندارد و می‌گوید وقتی در محضر رهبرم بودم، حس می‌کردم مهدی آنجا در کنار من و چقدر از اینکه در کنار رهبر هستیم خوشحال شده است.

در ادامه گفتگوی خبرنگار نوید شاهد با قهرمان ملکی پدر شهید مهدی ملکی را با ما همراه باشید.

پدر شهید با بیان اینکه پسرم حدود 18 سال داشت که به عنوان سرباز در جبهه حضور پیدا کرد، می گوید: او مدرک دیپلم را گرفته بود که به خدمت سربازی رفت. 9 ماه در جبهه بود و در نهایت به شهادت رسید. او تنها فرزند ذکور من بود و به جز او 3 فرزند دختر دارم.

وی با بیان اینکه مهدی و دعای خیرش همیشه در زندگی ما است، اظهار می‌کند: برای اولین بار بود که رهبر عزیز را از نزدیک دیدم. بارها با همسرم صحبت می‌کردیم و من می‌گفتم خیلی دلم می خواهد رهبر را ببینم، کاش به خاطر مهدی خدا قسمتمان کند به حضور آقا برسیم.

او از حس و حال دیدار آسمانی خود چنین تعریف می‌کند: آنجا که وارد فضای عطراگین حضور پرشور مردم شدیم، حال و هوای عجیبی داشت که تا به حال ندیده بودم واقعا تجربه عجیب و ماندگاری بود. وقتی آقا شروع به سخنرانی کرد ناخودآگاه با شوقی که داشتیم اشک از چشمانمان سرازیر می‌شد و با جان و دل به سخنان آقای خود گوش می‌کردیم. ما هر دو جان و دلمان را به آقا گره زده‌ بودیم و من با تمام وجودم احساس می‌کردم مهدی آنجا کنار من است.

 

سخنان شیرین مقام معظم رهبری

پدر شهید مهدی ملکی با بیان اینکه به حق سخنان آقا شیرین و دلنشین بود، اضافه می‌کند: آقا همه ما را تشویق می‌کردند که از شهدای خود بگوییم و خاطراتشان را در جامعه جاری کنیم تا در نهایت از آنان به عنوان الگو یاد شده و با عمل به سیره آنها نام و یادشان زنده نگه داشته شود.

 

آرزوی پدر شهید

پدر شهید ملکی از آرزوهایش این چنین می گوید: از خدا می‌خواهم شرایطی را فراهم کند که با حاج خانم و در جوار حضرت آقا به یک سفر زیارتی برویم، این آرزوی من است. بعد از آن دیدار زندگی برایم رنگ و بوی دیگری گرفته است. می دانم این سفر نیز عالی و اثرگذار خواهد بود. همان طور که مهدی را بعد از آن روز به خودم نزدیکتر احساس می‌کنم.

وی با اشاره به اینکه مهدی بسیار مسئولیت‌پذیر بود، تعریف می‌کند: او خیلی با معرفت و با صفا بود. کاری بود و کوشا. آن زمان وقتی خدمت می‌کرد می گفت وقتی برگردم اجازه نمی‌دهم شما کار کنید، خودم مخارج خانه را تامین می‌کنم. حالا نیز با مهیا شدن نعمت‌هایی چون دیدار با رهبر قول خود را عملی می‌کند.

 

گفتگو از: صغرا بنابی فرد

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده