مانند مولایم حسین (ع) بی کفن مرا به خاک سپارید!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ «شهیدمهدی پارسا» هشتم فروردين ۱۳۴۶، در شهرستان كرج به دنيا آمد. پدرش محرمعلي، كشاورزی می کرد و مادرش توران نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. فروشنده بود. سال ۱۳۶۴ ازدواج كرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. سي ام مرداد ۱۳۶۵، در قلاويزان توسط نيروهاي عراقي بااصابت تركش به شهادت رسيد. پیکر وي را در روستاي هيو تابعه شهرستان ساوجبلاغ به خاك سپردند.
متن وصیتنامه و پیام شاخص شهید پارسا را بخوانید.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
هم اکنون که برایم فرصتی گرانبها بوجود آمده میروم. آنچه را که می خواهم بشویم و اگر رفتم فقط برای رضای خدا رفته باشم. می روم تا با گلولهی گرم سینهی ناپاک دشمن را سوراخ سازم و خون کثیفش را بر روی ریگهای گرم خوزستان بریزم و میخواهم پرچمی به بلندی انسان متّقی نزد خود بسازم و بر روی آن بنویسم الله اکبر.
برای شهادت من تبلیغ نکنید
وصیّتم را به نام پیروزگر تمام مسلمین بر مستکبرین جهان آغاز میکنم. بر تابوتم عکس امام بزنید و در کنار آن عکس کوچک مرا بزنید تا مردم بدانند که آن شهید وفادار ولایت فقیه بوده. بر تابوتم یک جلد قرآن کوچک بگذارید و مردم بدانند که هدف من خدا بوده و قرآن و نه هیچ چیز دیگر. بر جنازه ام گریه نکنید یا اگر گریه میکنید صدایتان را بلند نکنید چون صدای گریهی شما باعث خوشحالی دشمن و منافقین و کوردلان تاریخ میگردد. شهید شدن گریه ندارد شکست اسلام گریه دارد که گریهی شما روح مرا می آزارد. به هوش باشید که اسلام شکست نمیخورد. برای من لباس سیاه نپوشید که امّت اسلام هیچوقت سیاه نمی پوشد. برای شهادت من تبلیغ نکنید. برای اسلام تبلیغ کنید اگر شهید شدم مرا غسل ندهید چون ننگ است برای کسی که مولایش امام حسین (ع) را غسل ندادند خودش را غسل بدهند. پس کفن نپوشانید چون حسین (ع) را کفن نپوشانیدند. بر مزارم گل نریزید زیرا که انصاف نیست که رهبرش را از میان نیزه ها و خنجرهها بیرون آوردند و سپردند خودش در میان گل بپوشانند. برایم گریه نکنید چون کسی نبود که برای حسین (ع) گریه کند اگر هم گریه کردید برای مظلومیّت ایشان گریه کنید. به ملّتم بگویید که من درس شهادت را در مکتب خونبار حسین آموختم.به پدر و مادرم بگویید که من کارنامه ی قبولی ام را با امضای خون گرفتم به همرزمانم بگویید که من در آخرین لحظات مرگم تکلیفم را نوشتم نه با قلم بر روی کاغذ بلکه با خون بر روی خاک. به برادرانم بگویید که علیوار و حسینوار از این دنیا به آخرت هجرت نمایند. به خواهرانم بگویید که حجاب اسلامی را رعایت کنند که حجاب آنان در پشت جبهه از خون من در جبهه خروشانتر است. ای زن، به تو ازفاطمه اینگونه خطاب است. ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است.
برادرم نگاهت را و خواهرم حجابت را برای خون شهدا حفظ کن. تابوتم را در جای بلندی قرار دهید تا باد بردبوی مرا نزد امامم. چشمهایم را باز بگذارید تا کوردلان تاریخ ببینند که هنوز زنده ام. دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا مردم بدانند که از این دنیا به آن دنیا چیزی به همراه نمیبرم. دهانم را باز بگذارید تا مشرکان بدانند که هنوز نغمهی الله اکبر بر زبان دارم. مشتهایم را گره کنید که کافران بدانند که بانگ تکبیر هنوز از زبانم نیفتاده. جنازه ام را به همه نشان بدهید تا همه بدانند که چگونه عاشق الله بودم. به جهانخواران شرق و غرب بگویید اگر خانه و کاشانه ام را به آتش بکشند اگر گلولههایشان قلبم را سوراخ کنند آرزوی شنیدن یک کلمهی ضعف و زبونی و آرزوی شنیدن فروختن دینم را به گور خواهند برد. به آنها بگویید اگر پیکرم را زنده زنده پاره کنند اگر پاره های تنم را با آتش بسوزانند اگر خاکسترم را به دریا بریزند از دل امواج دریا صدایم را خواهند شنید که فریاد میزنم اسلام پیروز است و منافق نابود است. هم اکنون که میخواهم برای شما خانواده ی شهدا پیامی از روی خلوص و گذشتی که دارید بنویسم قلمم سرعت عجیبی به خود یافت سرعتی به تندی رعد آسمان. سلام بر شما که با تربیت جوانانی چون علی اکبر دین اسلام را یاری نموده و مینمایید. سلام بر گذشتگان و سلام بر مقاومت خالصانه یتان. درود خدا بر شما شیردلان تاریخ از این که فرزند خود که گرانبهاترین مایه ی حیات برای شما بود گذشته و اورا برای یاری خدا فرستید. شادمان باشید که خدا اورا قبول کرد و با او معامله ای بس بزرگ و گرانبها انجام داد.
هیچ ناراحت نباشید که خدای عزّوجل فرموده که من خود سرپرست خانوادهی شهدایم. هرکس ایشان را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هرکس ایشان را برنجاند مرا رنجانیده. از کلیّهی کسانیکه باولایت فقیه کوچکترین مخالفتی دارند تقاضامندم که در تشییع جنازه ام شرکت نکنند. پدرجان! سرت را بالا بگیر و سینه ات را سپر کن و در مقابل ناملایمات این دنیا مقاومت کن که این مقاومت تو برای دشمنان اسلام بسیار گران تمام میشود و گواهی بده که از طرف خدا امانتی نزدم بوده که به صاحبش تحویل دادم. مادرجان! میدانم که هر وقت از شهادتم مطّلع شوی خوشحال خواهی شد و ایزد منّان را شکر خواهی کرد و حتّی جنازهام راتحویل نخواهی گرفت چنانچه مادر یکی از سرداران اسلام به نام وهب وقتی سر فرزندش را به او تحویل دادند پس نگرفت و یک گوشه پرت کرد و گفت: هدیه ای را که در راه خدا داده شده پس نخواهم گرفت. بالاخره پدرم امیدوارم که تو علیوار و مادرم فاطمهوار برادرانم حسین وار و خواهرانم زینب وار و ملّتم زینالعابدین وار رسالت خون شهدا را به پایان رسانیده و با ناملایمات این دنیا دست و پنجه نرم کنید و به این دنیا ارزشی قائل نشوید و توشه ی آخرت فراهم کنید.
ای جوانان، مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در بیتفاوتی بمیرید که علی اکبر (ع) حسین (ع) در راه حسین و با هدف او به شهادت رسیده و پیامی دارم برای کوردلان تاریخ و برای بیچارگان زمان، آنهایی که همیشه دَم از خَلق زده و میزنند و حتّی یک قدم خیر هم به طرف خلق برنمیدارند بلکه هرگاه فرصتی نصیبشان بشود خلق مستضعف را بهخاک خون میکشند و در خون غوطه ور می سازند. ما و تمام امّت مان تا آخرین قطره ی خونمان باکفر میجنگیم. از کلیّهی دوستان و آشنایان تقاضامندم چنانچه هرگونه ناراحتی از بنده ی حقیر داشته اید مرا ببخشید و از خداوند بزرگ برای اینجانب طلب آمرزش نمایید و چنانچه به یکی ازدوستانم سفارش کرده ام جنازه ام را به همه نشان دهید تا تمام مردم بدانند که چگونه عاشق الله بودم و بهسوی او شتافتم. کلیّه ی وسایلم را از قبیل کتاب و سایر چیزها هرکدام را که برادرانم احتیاج دارند برداشته و بقیّه را از کتابها به یکی از کتابخانه های تهران و به جز کتابها هرکدام را که احتیاج ندارند به فقرا بدهید.
عروس من شهادت است / صفیرگلوله عقد مارا خواند / و باپوشش ازخون تازه و سرخ/ ودرغلغله ی شادی مسلسل ها / و بارش نُقل سُرب در حجلهی سنگر / عروس شهادت را به آغوش خواهم کشید و درهمهمه ی تشییع کنندگان پیکرم که تابوت پیکرم تکبیرباران میشود مُشتهای گره کرده با تکبیر الله اکبر مرا بدرقه خواهد کرد / عروس من شهادت است و نام فرزند من و او آزادی است.
والسّلام بیست و هشتم فروردین 1363
پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات
پيام شهيد: کليّهی وسايلم را از قبيل کتاب و ساير چيزها هرکدام را که برادرانم احتياج دارند برداشته و بقيّه را از کتابها به يکی از کتابخانه های تهران و به جز کتابها هرکدام را که احتياج ندارند به فقرا بدهيد.
شاهد حديثی: قال امام صادق عليه السّلام: ثَلاثٌ مَنْ اَتَى اللّهَ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنَّةَ: اَلاِْنْفاقُ مِنْ اِقْتارٍ وَ الْبِشْرُ لِجَميعِ الْعالَمِ وَ الاِْنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ. (نهج الفصاحه، ح 1281)
امام صادق عليه السّلام فرمودند:هر كس يكى از اين كارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مىگرداند: انفاق در تنگدستى، گشادهرويى با همگان و رفتار منصفانه.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا، اداره اسناد انتشارات، هنري