سه‌شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۱
نوید شاهد - «صدایش کردم و گفتم: «مقدسیان، چرا دو کوله پشتی داری؟» لبخندی زد و با تواضع گفت: «این کوله پشتی پر از موشک و خرج آر پی جی هفت است و کوله پشتی دیگر وسایل امداد.» با تعجب گفتم: «آخر ما نفهمیدیم که تو آر پی جی زن هستی یا امدادگر...» در ادامه خاطره‌ای از «یداله صبور» همرزم شهید «محمد حسن مقدسیان» را بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید محمد حسن مقدسیان چهاردهم شهريور 1342، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش مالك و مادرش طيبه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم بهمن 1364 ، در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. پيكر وي را در شهيدآباد زادگاهش به خاك سپردند.

متن خاطره:

شهید محمد حسن (بهروز) مقدسیان بعد از یک سال که امدادگر بود دوست داشت به عنوان نیروی رزمی در خط مقدم باشد.

در عملیات والفجر هشت بود که با غواصان دریا دل به خط دشمن زد و فردای آن روز او را دیدم که یک قبضه آر پی جی هفت در دست داشت و دو کوله پشتی بر دوش.

صدایش کردم و گفتم:«مقدسیان ،چرا دو کوله پشتی داری؟»

لبخندی زد و با تواضع گفت:«این کوله پشتی پر از موشک و خرج آر پی جی هفت است و کوله پشتی دیگر وسایل امداد.»

با تعجب گفتم:«آخر ما نفهمیدیم که تو آر پی جی زن هستی یا امدادگر؟»

خندید و کوله پشتی اش را جابجا کرد و گفت:«هر کدام که لازم باشد»

در شب عملیات مجروحین زیادی را دیدم که احتیاج به امداد و کمک داشتند ولی چون وسیله امداد نداشتیم نمی توانستم آنها را کمک کنم و زخم هایشان را ببنیدم محمد حسن را دیدم که کوله پشتی امدادش را برداشت و در میان رزمندگان می چرخید تا شاید بتواند برای نجات آنها کاری انجام دهد.

من نگاهش می کردم که چگونه با لبخند و آرامش سعی می کرد کارش را انجام دهد و من هنوز به ایمان و همت او فکر می کردم او که چند ساعت بعد همبال فرشته ها شد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده