یک روز برفی در جبهه
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید قربانعلی شكري، پانزدهم شهريور1344 در شهرستان ميانه به دنيا آمد. پدرش قوچعلي (فوت 1345) و مادرش زيبا (فوت 1358) نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. خياط بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. هفتم ارديبهشت 1364 ، با سمت بيسيمچي در سردشت هنگام درگيري با گروههاي ضدانقلاب با اصابت تركش به شهادت رسید. مزار وي در امامزاده طاهر شهرستان كرج قرار دارد.
خاطرهای به قلم شهید «قربانعلی شکری» را در دست داریم که در ادامه مطلب میخوانیم.
«صبح روز دوشنبه ششم اسفند ماه 1363 ساعت 10 از خواب بیدار شدیم. بسیار خواب لذتبخشی بود که تا آن موقع روز به خواب رفتهبودیم. طبق معمول هر روز، اب گرم کردیم و دست و صورتمان را شستیم و سراغ صبحانه رفتیم. بعد از صرف صبحانه که باید بنویسم کره و مربا هم بود، ظرفهای دیشب و صبح را شستیم و بعد از کمی صحبت از گذشته و دوران شخصی کمی به بیرون رفتیم به علت اینکه برف باریده بود و جاده بسته شده بود. اب چاه هم بالا نمیامد و بههمین دلیل اب نداشتیم؟ چارهای نبود باید برف اب میکردیم سپس پیتها را برداشته و با بیل به پر کردن سطلها مشغول شدیم و آب را به داخل ذاقه اوردیم و کنار والورها گذاشتیم تا زودتر اب شود و از اب برف استفاده کنیم. یک قابلمه و یک کاسه روی چراغها گذاشته و کمکم مشغول ریختن برف به داخل انها شدیم. آب برف را داخل شیشه می ریختیم.
موقع تحویل نهار شد با صدای یکی از بچهها برای گرفتن غذا لباس پوشید و بیرون رفت. بعد از چند دقیقه نهار اورد که خورشت قیمه با برنج بود چون گرسنه نبودیم و صبحانه را دیر خوردهبودیم غذا را کنار گذاشتیم و من گفتم: بهتر است یک چای بگذاریم که همین کار را هم کردیم. بعد از چای تقریبا ساعت پانزده بود که غذا را صرف کردیم. دوباره چای خوردیم و حین چای خوردن کمی از فیلمهای سابق تعریف کردیم. در همین حین بیسیم شروع کرد به صدا زدن ما که در پشت بیسیم دوستم حمید بود که بعد از کمی صحبت گفت: دو تا نامه امده است و پرسیدیم که نامهها از کجاست و او هم جواب داد که یکی از تهران و دیگری از کرج. من خیلی خوشحال شدم که از موقع که به مهاباد امده بودم از کرج هیچ نامهای دریافت نکردهبودم.»
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری