من می روم تا سنگر همرزمم خالی نماند
چهارشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۳۹
آيا كسي مي تواند با چشم خود نبينید كه دشمن قصد نابودي دين و قرآن، شرف و شعور شما را دارد و باز سكوت اختيار كند، من مي روم تا با پرواز خود بسوي جبهه اسلام سنگر خالي همرزم را پركنم.
![من می روم تا سنگر همرزمم خالی نماند من می روم تا سنگر همرزمم خالی نماند](/files/fa/news/1397/11/10/339865_376.jpg)
نوید شاهد البرز؛ شهید «فریدون محمدی» که نام پدرش محمد است در سال 1348، در تهران چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سال اول دبیرستان ادامه داد و در دوران دفاع مقدس به جبهه حق علیه باطل شتافت و بعد از رشادت های فراوان در ششم بهمن ماه 1365، در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید. تربت پاک شهید در بهشت زهرا تهران نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
متن نامه به یادگار مانده از شهید فریدون(احمد) محمدی را در ادامه مطلب می خوانیم:
سلام بر رهبر كبير انقلاب اسلامي امام خميني(ره) به ياد الله آرامش دهنده قلبها و با سلام خدمت آقا امام زمان (عج) پير جماران اسوه مقاومت ولرزه افكن برپيكر پوشالي سردمداران كفرجهاني و با سلام بركليه رهروان راه سرخ شهداء.
آيا كسي مي تواند با چشم خود ببيند كه دشمن قصد نابودي دين و قرآن، شرف و شعورش را دارد و باز سكوت اختيار كند، من مي روم تا با پروازخود بسوي جبهه اسلام سنگر خالي همرزم را پركنم. من مي روم تا اسلحه به زمين افتاده برادرم را بگيرم و به جنگ صداميان كافر مي روم، من مي روم تا راه كربلا را براي ديگر عزيزان بازكنم. جانم فداي ابا عبدالله .
پدرو مادر عزيزم، سلام اميدوارم حالتان خوب باشد. چرانامه نمي دهيد. برای تمامي چادر نامه آمد اما براي من نيامد و انتظار داريد كه من تلفن بزنم و سلامتي خود را به شما برسانم ديگر نه نامه مي دهم و نه به رحيم آقا مي گويم كه ديگر سلامتي من را به شما بگويد. مگر دستتان مي لرزد كه يك نامه بنويسيد اگر ناراحت حال من هستيد ديگر به جبهه نمي روم و پيش شما مي نشينم و شما را نگاه مي كنم. اين طور نه جانم را خطر مي اندازم ديگر عرضي ندارم .
والسلام
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
نظر شما