سیری در کلام نورانی شهید والفجر مقدماتی؛ شهید« محمد علی معصومی»
نوید شاهد البرز؛ شهید « محمد علی معصومی» که نام پدرش «علی» است در سال 1338، در آبادان چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سوم دانشگاه ادامه داد و در دوران دفاع مقدس به عنوان پاسدار اطلاعات در منطقه عملیاتی «فکه » با اصابت تیر در پانزدهم دی ماه 1361، به شهادت رسید.
وصیت نامه ای از شهید « محمد علی معصومی» در دست است که در ادامه مطلب می خوانیم:
«إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَٰئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (77)»
من چندين بار قصد عزيمت به
جبهه را نمودم تا به عهد و پيمان خود با خداوند عمل كنم ولى هر بار برسـر راه خود
موانـعى مى ديدم. شايد بدين خاطر مى بود
كه رفتن به جبهه نيز لياقت مى خواهد و؛
بـردر ميخانه رفتـن كار يك رنــگان بود
خود فروشان را به كوى ميفروشان راه نيست
من درخرداد 60 ؛ پس از تعطيل شدن مدارس وارد سپاه شدم تا موانع راه را ازبين ببرم و يك سرى ديگر نيزكه به خودى خودبه مرور زمان از بين رفته بود. حال بايد اين امكان را فراهم مى كردم كه تمامى هستى ام در معرض امتحان او قرار بگيرد و شايستگى لازم را براى رضايتش فراهم كنم و آن عشق او را به دست آورم، چرا كه :
تا كه از جانب معشوق نباشد كششى
كوشش عاشق بيچاره به جايى نرسد
توصيه من به برادران عزيزم اين است كه تنها راه نجات و اولين گام آن تزكيه است پاك شدن از آلودگيها وشركها و ... اسـت و اينها هنگامى حاصل مى شود كه انسان ازياد خداوند غافل شده باشد دراين موقع خداوند انسان را به حال خودش مىگذارد و بدين ترتيب انسان خسران مى بيند از مسير حق منحرف مىشود و چون گناه (هرچند كوچك باشد) گناه را به دنبال مى آورد. يك موقع به خود مى آييم كه ديگر دير شده و راه پس و پيش باقى نمانده و ما تبديل به يك هيولاى لا حول گو شديم و ديـگرما نيستم كه تصميم مى گيريم بلكه شيطان به جاى ما تصميم مى گيرد و عمل مي كند .
بهترين وسيله و مستمسك كه انسان بوسيله آن مىتواند هميشه به ياد خدا باشد و خود را گم نكند و از فطرت پاك خود منحرف نشود دعاست . اين دعاست كه وقتى انسان با آن آشنا بشود دريچه جديدى برروى او مىگشايد كه در افقهاى آن ديگر نااميدى معنى ندارد و او از نااميديها ، اميد و راه مى سازد و از آنها درس مى گيرد ودر راه رشد و كمال خود به كار مى گيرد و اين را نيز بايد توجه داشته باشيم كه گناه هرچه باشد اگر انسان متوجه آن بشود و سپس طلب بخشش كند خداوند آنرا ميپذيرد چـرا كه او قبل از آنكه ما بخوانيمش ما را خوانده است و ديگر جايى براى تأمل باقى نمى ماند.
اگر ما اين راه را پيش بگيريم اميد است كه خداوند وحدت بينمان را مستحكمتر نمايد و تقوى و نظم را نصيبمان گرداند تا ديگر دشمن نتواند در درون ما نفوذ كند و با استفاده از فاصله هاى بين ما ، تفرقه و دشمنى را حاكم گرداند و با اين وحدتـمان و يكپارچگيمان دوستانمان را آنطور كه هستند بشناسيم و دشمنانمان را نيز و براين اساس نباشد كه :
هر كسى از ظن خود شد يار من
از درون مـن نجست اسرار من
توصيه ديگر من اين است كه هميشه حامى روحانيت باشيم چرا كه اين قشر است كه مى تواند انقلاب ما را به سرمنزل مقصود برساند و از انحرافات آن جلوگيرى كند و در رأس همه روحانيت، انسان كامل عصرمان، ولى فقيه مان امام خمينى را كه تبعيت از او تبعيت از خداست و مخالفت از او مخالفت با خدا واسلام است .
اميد است كه خداوند تعالى اين توفيق را نصيب ما گرداند كه تحت سايه رهبرى ايشانزمينه را بتوانيم براى ظهورهرچه زودتر حضرت مهدى (عج) فراهم گردانيم و خونهاى ما نيز در اين راه نثار دين او گردد كه اگر چنين شد ما رستگاريم.
نشان مـرد مؤمن با تو گويم
چو مرگش رسد، خندان بميرد
والســـــــلام
محمد على معصومى سوم شهریور ماه 1360
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری