سیری در کلام شهید «وحید غلام»
نویدشاهدالبرز؛ شهيد «وحيد غلامي» در سال 1344، در خانواده اي مذهبي و مؤمن در قریه «امامزاده حسن» ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در كانون پر مهر خانواده سپري كرد. در سن شش سالگي به مدرسه رفت و مشغول تحصيل شد و با موفقیت تا دوره راهنمائی را هم پشت سر نهاد و دوره دبيرستان را بعد از عزیمت به كرج ادامه داد.
هميشه بعد از تمام شدن درسش در
مساجد مشغول مي شد و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي خيلي فعاليت كرد تا اينكه جنگ
تحميلی عراق عليه ايران شروع شد و شهيد دست از تحصيل كشيده و به دفاع از آرمان هاي
مقدس اسلامي پرداخت و سرانجام در سال 1362، در منطقه عملياتي «دهلران» با اصابت
تركش به شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار شهدای «حسنکدر» نمادی از ایثار و شهامت در راه وطن است.
شهید «وحید غلام» در وصیت نامه خود چنین می نگارد؛
«وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ»
«بجنگید با آنهائیکه دارند با شما می جنگند. »
با سلام و درود فراوان به پیشگاه ولی عصر امام زمان ارواحنا له لفدا و بر نایب بر حقش امام خمینی و با درود فراوان به معلولین و مجروحین و مصدومین انقلاب و سلام و درود فراوان به رزمندگان اسلام .
چیزی که مرا داوطلب به جبهه می کشاند تنها خاک این کشور نیست بلکه هدف اصلی شناساندن اسلام و صدور و جهانی کردن اسلام در سراسر دنیا و دفاع از جمهوری اسلامی که سر آغاز حضرت مهدی (عج ) می باشد. این مسئولیتی است که من در قبال خون شهدا دارم و در آینده نیز احساس خواهیم کرد و هدف نهایی جلب رضایت و خشنودی خداوند می باشند اذن خداوند و پشتوانه ایمان اعتقاد به امدادهای غیبی است که تاکنون پیروزی ها نصیبمان شده است.
امروز مکتب ما مکتب حسین است و هرگز از مکتب حسین دست بر نمی دارم حتی اگر کشته بشوم در هیچ شرایطی حمایت از اسلام و رهبریت قاطع امام خمینی بر هر فرد مسئول و مسلمان واجب است.
چطور می توانم تحمل کنم که برادران من خالصانه جانفشانی کنند و من فقط نظاره گر باشم مرگ حق است پس چه بهتر است در راه خدا شهید بشوم.
تا زمانی که کفر و ظلم وجود دارد جوانان مسلمان باید در نابودی او بکوشند مکتب اسلام تنها مکتبی است که با هرگز پلیدی مبارزه می کند برادر مسلمان نکند روزی به خود شکی راه می دهی و از حقیقت اسلام و روی برگردانی که دیگر راهها به گمراهی کشیده می شود.
ای ملت شهید پرور و ای ملت دل شکسته ما بیدار باشید اگر این جنگ به شکست بیانجامد؛ به قول امام عظیم الشان ما حیثیت و شرافت ما در گرو همین جنگ است که در آن صورت دیگر ابروئی برای ملت ما و دیگر نشانه از مبارزات ما وجود نخواهد داشت و به همین دلیل است که من به مبارزه با این تجاوزگران که از طریق بدترین فسادهای قرن تجهیز می شوند بر می خیزم شاید خون من روزی بتواند حداقل شاخه ای دیگر از شاخه های درخت تنومند اسلام را دوباره به زندگی اولیه خود باز گرداند.
این وصیت اینجانب بنده حقیر و ناقابل اسلام است وصیت کسی که از دنیا و مقامات آن روی گردانده و دوست دارد که تنها صراط المستقیم را بپیماید و به لقاء الله که آخرین آرزوی هر شخص مومن و متعهد به اسلام است برسد.
و چند جمله وصیت یا به عنوان نصیحت به پدر و مادر و خواهر و برادرانم
وصیت من به پدر و مادرم این است که در صورت امکان هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء برای سلامتی و طول عمر امام عزیزمان خمینی بت شکن ( و ظهور اقا امام زمان (عج) هر چه زودتر دو رکعت نماز به جا آورید و از خواهران و برادران مهربان و محبوبم می خواهم که همیشه تقوی را پیشه کرده و کارهایشان برای رضای خدا انجام بدهند. والسلام
رهسپاریم با خمینی(ره) تا شهادت
چند بیت شعر به عنوان یادگاری برای پدر و مادرم
مادر منشین چشم به راه در گذر امشب
که فرزند دلبند تو به آن خانه نباید .
مادر اسوده بیارام و نکن فکر پسر را
که دگر پنجه بر حلقه آن خانه نساید
مادر با خواهران من نیز بگو او به کجا رفت
چون تازه جوانند تحمل نتوان کرد
مادر بر گو به برادرانم که من مهمان حسینم امشب
تابسترم من را لب ایران نگشایند
مادر پیراهن من نیز بر ایوان بیاویز
تا مردم آن ده نگویند پسرش نیست
دانم که هر زن از آن ده به تو رسد تسلیتی گوید
و پرسد پسرت کو؟
و با چشمی گریان و قلبی پر درد گوئی پسرم نیست
مادرم گر پدرم پرسد خیر او من
بر گو که کنار سنگر بیفتاده
که جان خود در راه اسلام فدا کرده
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
والسلام بیست و ششم شهریور ماه 1362
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری