مروری بر زندگی و نامه سرباز شهید«صالح چراغی»

نویدشاهد البرز؛ شهيد «صالح چراغي» در سال 1346، در روستاي «رخساره» از توابع «طارم عليا» در خانواده‌اي زحمت‌كش و مستضعف اما متدين و مذهبي و عاشق ائمه اطهار ديده به جهان گشود و پس از طي دوران كودكي خويش و تحمل سختي‌هاي بسيار و پشت‌سر نهادن مشكلات عديده‌اي كه بر سر راهش بود نتوانست درس بخواند و مجبور بود دركارهاي كشاورزي هم‌دوش با پدر خويش كار كند و فعاليت نمايد و گوشه‌اي از بار زندگي را بر دوشان كوچك خود حمل نمايد و پس از اين‌كه او بزرگ‌تر شد و زمان خدمت سربازيش فرا رسيد. هم‌چنان جنگ تحميلي برعليه ايران ادامه داشت و او نيز همانند ديگر جوانان غيور اين مرز و بوم دلش مي‌خواست خدمتي بكند و راهي جبهه‌هاي جنگ حق عليه باطل گردد تا بتواند انتقام خون برادرانش را كه وجب وجب خاك ريخته بود از دشمن عاصي بستاند. وی سرانجام پس از ديدن آموزش‌هاي لازم رزمي عازم جبهه «مهاباد» گرديد و در تاريخ بیست و پنجم آبان ماه 1364، پس از رزم بي‌امان با دشمنان خدا و خلق خدا و حماسه‌آفريني‌هاي بسيار به شهادت رسید. تربت پاک شهید در «امامزاده محمد کرج» نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

نقل از خانواده شهيد: شهيد صالح چراغي زماني كه به جبهه اعزام شد سن كمي داشت و پس از ديدن دوره آموزشي داوطلبانه عازم شد قبل از رفتن او همه از رفتنش جلوگيري مي‌كردند ولي با اصرار زياد بالاخره موفق شد كه به خط مقدم برود و فقط يك‌ماه بيشتر در سنگر مبارزه باقي نماند و به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.

پيام شهيد: استقامت كنيد تا اسلام پيروز شود.

نامه ای که از شهید«صالح چراغی» به یادگار مانده است را در ادامه مطلب می خوانیم:

پس از عرض سلام و سلامتي شما پدر عزيز و مادر عزيز را از درگاه خداوند متعال خواستارم و اميدوارم كه حال شما خوب باشد و هيچگونه ناراحتي و كسالتي براي من كه پسر شما هستم نداشته باشيد.

باري اگر از احوالات پسر خودتان خواسته باشيد سلامت هستم و هيچگونه ناراحتي ندارم به جز دوري شما كه آن هم اميد است هر چه به زودي زود ديداري تازه و روشن گردد. آمين يارب‌العالمين و همچنين مادرعزيزم شيرين خانم سلام مي رسانم.

 برادر عزيزم «هاشم چراغي» با اهل خانواده سلام مي رسانم و زن داداش عزيزم فاطمه خانم سلام مي رسانم دوست عزيزم محمد برادر زن داداشم سلام مي رسانم. «شوذب چراغي» سلام مي رسانم يك به يك با اهل خانواده سلام مي‌رسانم و داداشم آبي چراغي با اهل خانواده يك به يك سلام مي رسانم و حتماٌ اگر موقعي خواستيد با من صحبت با شماره تلفن2233- 2233داخلي 28 تماس بگيريد و البته از ساعت 12 تا 3 بعد ازظهر و از 1:30 تا 9 مي توانيد با من تماس بگيريد.

پدر عزيزم من فعلاٌ تا آخر اين سه ماه دوره آموزشي به مرخصي نمي آيم منتظر من نباشيد چون كه اينجا به ما مرخصي راه دور نمي دهند فقط به سربازان خوب چهل و هشت ساعت مي دهند اما اين چهل و هشت ساعت هم براي من فايده اي ندارد و من هم مرخصي نمي گيرم تا اين كه ان شاءالله اين سه ماه به زودي زود تمام شود و من به مرخصي ده روزه بيايم و من اين نامه را كه براي شما مي نويسم امروز روز پنج شنبه روز تعطيلي از ساعت یازده تا شنبه صبح تعطيل هستيم كه من الان ساعت دو است كه به فكر شما عزيزان افتادم به يكي از دوستان گفتم يك نامه براي من بنويس كه آمد برايم زحمت كشيد برايم نوشت كه شما هم از حال من با خبر باشيد و هميشه در زندگي خود تندرست باشيد و براي من هيچ ناراحت نباشيد من جايم خيلي خوب است.

جواب نامه را فوری فوری بفرستيد.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری