حجاب شما از خون شهدا بالاتر است
نویدشاهدالبرز؛ شهید «محمد متاجی» که نام پدرش « علی اصغر» است که در دی ماه 1345، در «نوشهر» دیده به جهان گشود . وی دوران کودکی خویش را در کانون گرم خانواده خانواده سپری کرد ، در سن هفت سالگی جهت کسب علم و دانش به مدرسه رفت و تا کلاس اول راهنمایی تحصیل نمود و وارد بسیج شد و در آن نهاد به فعالیت پرداخت و چند ماه در بسیج خدمت کرد.
سپس راهی جبهه های نور علیه ظلمت گردید و پس
از چند ماه حضور در منطقه «کردستان» و نبرد با متجاوز اندر عملیات والفجر در منطقه
عملیاتی «مریوان» در تاریخ سوم آبان ماه 1362
، به شهادت رسید.تربت پاک شهید در «نیم ور نوشهر» نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
نامه های به یادگار مانده از شهید «محمد مناجی» را در ادامه می خوانید؛
بسم الله الرحمن الرحيم
«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
خدمت پدر عزيزم!
پس از عرض سلام سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم.
پدر عزيزم! منجيل آب و هواي خوبي دارد و من در آنجا كه آموزش مي بينم. خيلي خوب است و براي من هيچ سختي ندارد شما هيچ ناراحت نباشيد.
پدر عزيزم من مي دانم كه از شما دور شدم كار كردن برای شما سخت است و به آموزش رفتم و شما را تنها گذاشتم. پدر عزيز! من را ببخش و حلالم كن.
پدر عزيزم! من كه از شما دور شدم و از وطنم دور شدم فقط براي اسلام است و براي خدا و قرآن و ناموس است تا دشمن را از ايران بيرون كنيم تا به ناموس ما تجاوز نكند.
پدر عزيزم! سلام من را به «سيد جواد» برسان و به خانواده اش، سلام من را به آقاي «محمد سياوشي» و مراد سياوشي برسان.
خدمت مادر عزيزم!
پس از عرض سلام سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم.
مادر عزيزم! جاي من خيلي خوب است و براي من خوش مي گذرد. من مي دانم كه شما خيلي ناراحت هستيد ناراحت نباشيد براي من. ناراحتي هيچ فايده اي ندارد بلكه ضرر براي بدن دارد. مادر عزيزم دلم براي تو خيلي تنگ شده كه چند روزي شما را نديدم مادر عزيزم من شما را خيلي اذيت كردم و براي من خيلي زحمت كشيدي من را ببخش و حلالم كن.
روم بر ياري اسلام حلالم كن تو اي مادر
به جبهه مي شوم اعزام حلالم كن تو اي مادر
به ايمانم مسلح من نمايم جنگ با دشمن
براي حفظ اين ميهن ندارم خوفي از صدام
روم بر ياري اسلام حلالم كن تو اي مادر
هدف حفظ وطن باشد شكست بر اهرمن باشد
لباس من كفن باشد نمايم روز دشمن شام
روم بر ياري اسلام
حلالم كن تو اي مادر
*************
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت پدر عزيزم سلام
پس از عرض سلام سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم. ان شاا... كه شما خوب و خوش هستيد و هيچ ناراحت نيستيد اگر از احوال من بپرسيد دعاگوي شما هستم.
پدر عزيزم! وقتي كه آموزش من تمام شد مي خواستم شما را سري بزنم و با شما خداحافظي كنم اما از جبهه نامه آمد كه نيرو را به جبهه بياوريد و ما را از همانجا حركت دادند و به جبهه آوردند و هرچه گفتيم ما را چند روزي تعطيلي بدهيم و به پدر و مادر را سري بزنيم گفتند: نه پدر عزيزم شما هيچ ناراحت نباشيد كه من به جبهه رفتم اگر من شهيد شدم شما براي من گريه نكنيد افتخار كنيد كه هم چه پسري داشتي و براي رضاي خدا داديد. پدر عزيزم! من خيلي ناراحتم كه شما را نديدم. ان شاالله در وسط جبهه به ما تعطيلي مي دهند شما را مي بينم. تاريخ اعزام به جبهه بیست و دوم مهرماه 1362،
خدمت مادر عزيزم! سلام
پس از عرض سلام سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم. ان شاالله كه حال شما خوب هست. اگر از احوال من بپرسيد دعاگوي شما هستم. مادر عزيزم من كه شما را نديدم ناراحت هستم اول كه مي خواستم به جبهه بيايم مي خواستند به ما تعطيلي بدهند ولي چون نيرو احتياج داشتند تعطيلي ندادند و يك سره به جبهه آوردند. ان شاالله در اين حمله ما پيروز مي شويم و به كربلا مي رويم و زيارت هم مي كنيم.
مادر عزيزم! شما هيچ ناراحت نباشيد كه من به جبهه رفتم اگر من شهيد شدم براي من گريه نكني و هيچ ناراحت نباش ناراحتي هيچ فايده اي ندارد شما بايد افتخار كنيد كه همچنين پسري داشتيد و شهيد داديد خون من از امام حسين و پسر هیجده ساله امام حسين و ليلا بالاتر نيست اگر من شهيد شدم در روز قيامت پيش حضرت فاطمه رو سفيد هستيد. مادر عزيز در بچگي من شما را خيلي اذيت كردم من را ببخشيد و حلالم كنيد من شما را نديدم و از تو حلاليت بخواهم ولي من را حلال كن. خداحافظ مادر جان !
خدمت برادر و خواهران عزيزم سلام؛
پس از عرض سلام سلامتي شما را از خداوند متعال خواهانم ان شاا... كه حال شما خوب هست اگر از احوال برادرت بپرسيد دعاگوي شما هستم.
برادر عزيزم! من كه شما را نديدم ناراحت هستم برادر عزيزانم شما ناراحت نباشيد كه برادرت به جبهه رفت شما كه بچه بوديد من شما را دعوا و كتك مي زدم شما من را ببخشيد. برادر عزيز! اميدوارم كه در زندگي هميشه خوش و راحت باشيد. شما كه به مدرسه مي رويد درس خود را بخوان و در آخر سال قبول شويد اما يك خواهشي دارم از شما که مادر را اذيت نكنيد. علم بهتر از ثروت است.
خواهران عزيزم! شما خيلي من را ببخشيد كه شما را سري نزدم و از منجيل به جبهه رفتم. ان شاالله در اين حمله صدام نابود مي شود و ما هم به كربلا مي رويم و براي شما يك مژده مي آوريم. خواهران عزيزم! در هر جا و در هر مكاني كه هستيد حجاب اسلامي داشته باشيد. حجاب شما از خون شهدا بالاتر است. خواهران عزيزم براي من هيچ ناراحت نباشيد بلكه خوشحال باشيد كه برادرت براي اسلام و خدا كار مي كند و براي ناموس هاي خودمان خواهران عزيزم شما كه نماز مي خوانيد هميشه امام را دعا كنيد و رزمندگان را هم دعا كنيد كه در اين حمله پيروز بشوند و صدام نابود بشود. خداحافظ
سلام مي رسانم براي همه فاميلها و دوستان
«پايان»
***********
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت برادر عزیزم پس ازعرض سلام سلامتی شما را ازدرگاه خداوند متعال خواهانم برادر عزیزم دلم برای تو خیلی تنگ شده است که چند روزی تو را ندیدم برادرعزیزم شما درپائیز به مدرسه می روید درمدرسه با بچه ها دعوا نکنید. نظم و انضباط داشته باشید. صحبتهای معلم را گوش بده این مملکت الان به شما احتیاج دارد شما شب و روز باید درس بخوانید تا آخر سال تجدید نیاورید یک ضرب قبول شوید.
برادر عزیز شما باید قرآن را یاد بگیرید موقعی که بیکارهستید ازخواهر عزیز خواهش کنید تا به شما قرآن یاد بدهد. برادرعزیزم از شما یک خواهش دارم که به مادرت اذیت نکنی.
ای حسین بن علی توبی برادر گشته ای
بی علمدار و سپهسالارو لشکر گشته ای
درره قرآن و دین دادی برادر هم پسر
مجری ام خدای حی داور گشته ای
وای حسین وای حسین ای تشنه لب حسین وای شاه عرب حسین وای
خدمت خواهران عزیزم: پس ازعرض سلام سلامتی شما را ازدرگاه خداوند متعال خواهانم خواهران عزیزم دلم برای شما خیلی تنگ شده است که شما را چند روزی ندیدم .
خواهران عزیزم حجاب اسلامی داشته باشید. در هرکجا هستید حجاب داشته باشید. حجاب شما ازخون شهیدان بالاتراست خواهران عزیزم یک خواهشی دارم که به مادرتان کمک کنید و هرچیزی او می گوید گوش بدهید خواهر عزیز هاجر متاجی شما همیشه درهیئت ها شرکت کنید و نماز جماعت شرکت کنید.
خواهرعزیزم! کلثوم متاجی! حالا اول سال است درس خود را بخوان و به صحبتهای معلم گوش بده تا آخر سال قبول بشوید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری