روایت فرمانده ای که در نخستین روزهای جنگ به شهادت رسید
نویدشاهدالبرز؛ شهيد «مصطفي كبريائي» فرزند ابوطالب در تاريخ 1324، در شهر «طالقان» ديده به جهان گشود. شهيد بعد از سپري كردن دوران تحصيلي و اخذ ديپلم به خدمت مقدس سربازي رفتند ايام سربازي خود را در خلال سالهاي 57_ 55 در پادگان لويزان تهران در گارد جاويدان سابق سپري كرد. وي همزمان تنفر خود را نسبت به رژيم پهلوي ابراز كرد. او يكي از مخالفان رژيم پهلوي بود كه در شكل گيري به شهر رساند كه در انقلاب سهم به سزائي داشت. وي در شروع انقلاب سرباز بودند و وقتي از وي مي خواستند كه به طرف مردم شليك كنند هرگز اين كار را نمي كرد و به ملت مبارز پيوست و به مبارزه خود ادامه داد.
تا اينكه بعد از پايان سربازي و همين طور پيروزي انقلاب وارد دانشگاه افسري شد و درس نظام را آغاز نمود تا بتواند از ملت و دين خود در برابر دشمن دفاع كند. شهيد تصميم گرفت بنا به درخواست خانواده ازدواج كند كه ثمره اين ازدواج دو فرزند است. شهيد در كنار خانواده زندگي خوبي داشت تا اينكه جنگ تحميلي ايران و عراق آغاز شد. وي در ابتداي جنگ در صحنه حضور داشت تا اينكه در درگيريهاي شهر خرمشهر در همان روزهاي نخست جنگ در تاريخ شانزدهم مهرماه 1359، با اصابت تركش به شهادت رسید و پيكر مطهر ايشان در بهشت زهرا میعادگاه عاشقان و عارفان دلسوخته است .
روایتی ازشهید با بیان پسر عمو در دست است که در ادامه مطلب می خوانیم:
احياي خاطره زندگي هر فرد
نمود عيني و اشراف اطلاعات محيط زندگي شخصي او در دنياي مادي بعد از هجرت به دنياي
ملكوت است بنابراين طبيعي است كه نتايج و محصولات آن در مسير مورد نظر مستلزم
شناخت دقيق ويژگيهاي ساختاري و ساير خصايص كالبدي و عملكرد آن خواهد بود. به خصوص
مقام شامخ شهدا كه در اهميت آن همين بس است كه طبق نص صحيح قرآن مجيد فرشتگان مامور رحمت و نمائم الهي بر
بالين آنان حاضر و ندا مي دهند.
مژده باد شما را كه به همان بهشت موعودي كه انبيا
نبي بشارت داده اند رهنمون خواهيد شد. راقم سطور يكي از بستگان سرگرد «شهيد مصطفي
كبريائي» از سرداران رشيد اسلام در دانشكده افسري بوده كه در ايام سربازي خود در
خلال سالهاي 57_ 55 رژيم منحوس طاغوت در پادگان نيروي زميني لويزان تهران ( گارد
جاويدان سابق ) به خدمت سربازي مشغول و از اعضاي موتلفه اسلامي سردار رشيد اسلام
شهيد كلاهدوز در معيت شهيد زنده ياد گروهبان ابراهيم سلامت بخش ناجي عاشوراي 57
ميدان آزادي تهران و منهدم كننده توطئه خودفروختگان امريكائي در قلع وقمع است.
حزب
اله هميشه در صحنه تاريخ بوده كه در محيط خدمت خود مبارزات وسیع اسلامي خود را در
قالب احياي نشر فرهنگ و غني اسلام به تناسب اوضاع و احوال و شرايط پذيرش جو دقت به
اداي انجام فرضيه واجب نمازهاي جماعت يوميه و دعوت و شركت مستقيم در زنده نگهداشتن
خاطره مراسم سوگواري سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين را با وجود شرايط بحراني
و ممنوعيت عمل در نيمه هاي شب متعهد كه متعاقب آن بكرات مورد ضرب وشتم و شكنجه هاي
متوالي سروان محمد رضا خسروي افسر اطلاعات ركن (1) وقت قرار گرفته اين نابكار
خدانشناس در توهين و ناسزا و الفاظ ركيك لحظه اي دم فرو نبسته و آسايش مرا سلب كه
با تحمل و شكيبائي فوق العاده آنرا پديده اغماض مي نگريستم.
سرانجام در نماز جماعت
عيد فطر سال 56 كه در شرايط خفقان آور دهشت باري با توصيه مجاهد شهيد سلامت
بخش در پشت بام ستاد فرماندهي و اطلاعات
پادگان بامامت تقاضي برگزار و با استقبال و شور و شعف زايد الوصفي از انبوه
سربازان واقع شد موجبات نارضايتي و خشم بيحدو حصر سروان خسروي را تدارك و سرانجام
با مشاركت سرهنگ محسن سياح فرمانده پليد گروهان وقت مرا مورد آزار و اذيت انتقام
جويانه اي قرار داده و عرصه را چنان بر من مسئور نمودند مرتكب ( فرار ) گرديديم.
آنان اين موضوع را مستمسكي در توجيه اهداف شوم شيطاني خويش قرار داده و مرا با ايراد اتهام شب نامه نويس اعلاميه ماركسيست اسلامي با شهادت كذب جمعي از عمال سنگين خودفروخته خويش به دادگاه نظامي و ساواك منحله هدايت و در آنجا چون به غير از الطاف خداوند و آينده اي سرگردان اميدي نداشتم. مشيت الهي در آن موقعيت حساس از آستين شهيد كبريائي فرشته نجات بيرون آمده و به عنوان مدافعي نستوه با پشتكار خارق العاده اي پس از مدت دو ماه واندي از مراحل و تشريفات دادرسي توطئه شيطاني آنانرا نقش برآب ساخته و با عوامل خود ضمن تحصيل نظر مساعد آنان در مورد من مرا از آن موقعيت هراسناك و آينده سرگردان رهايي بخشيد بطوريكه حيات خود را مرهون تلاش و مساعي جميله آن شهيد عزيز دانسته از خداوند متعال مسالت نموده كه وجود شريفش را در علو درجات اعلا عليين خود مشحور بدارد.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری