اسناد/ آلبوم دستخط شهید«علیرضا افتخاری شاه آبادی»
نویدشاهدالبرز؛ «علیرضا افتخاری شاه آبادی»
که نام پدرش رجبعلی و مادرش فاطمه است در بیستم آذر ماه 1343، در شهر یزد چشم به
جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد و برای امرار معاش به شغل
مکانیکی روی آورد . وی به عنوان رزمنده ای بسیجی در منطقه عملیاتی سومار بعد از
رشادت های فراوان با اصابت ترکش به سر در نهم مهرماه 1361، به شهادت رسید. تربت
پاکش در «امامزاده محمد» کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
متن شعر و دستخط در پیش روی برگ هایی از دفتر خاطرات شهید« علیرضا افتخاری»است.
جان به قربان تو اي فرمانده كل قوا
حكم و دستور تو از جان و دل فرمان برم
كشته گشتم من در اين جبهه اي هم سنگرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
چون رسي در محضرش از من رسان اول سلام
گو ندارم جز شهادت آرزويي اي امام
مونسم تمناي تو باشد به سنگر صبح و شام
كاش بودي موقع قتلم قتلم به بالين سرم
كشته گشتم من اگر در جبهه اي همسنگرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
اسلحه بردست و اندر دلم ياد خداست
راه خونين حسين اين راه و اينجا كربلاست
تو ولي امري و گوشم به فرمان شماست
استقامت مي كنم تا سر فتد از پيكرم
كشته گشتم من اگر در جبهه اي همسنگرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
از سپاه شهر اهواز عاشق گمناميم
در نبر حق و باطل گشته رهبر هاديم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
اي برادر از بسيجم جان نثار مكتبم
مرد ميدان نبردم پايبند مذهبم
با تو گويم رازدل گوش آخر مطلبم
بعد قتل من زود رسان اين پيام به مادرم
كشته گشتم من اگر در جبهه اي همسنگرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
گويا مادر چو من گشتم يا افتخار
از غمم فغان مكن اي زينب اين روزگار
با پيام خون تكرار كن اين شعار
باد جاويدان خميني آن ولي و رهبرم
كشته گشتم من اگر در جبهه اي همسنگرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
به كربلاي ما بيا برادرم كني نظر
و لوله مبارزان شور دليران ببين
ناله نيمه هاي شب سوي دعاي سحر سوي ديار عاشقان رو بخدا مي رويم
بهروالاي عشق او به كربلا مي رويم
يكي نشسته گوشه اي خدا خدا مي كنه
به رهبر و دمام خود ز جان دعا مي كنه
يكي دگر ازمعرفت سخن ادا مي كنه
كه ما به قربان گاه حق , رو به مني مي رويم
سوي ديار عاشقان رو بخدا مي رويم
بهروالاي عشق او به كربلا مي رويم منتظريم كي شب حمله فرا مي رسد
امر زفرماندهي كل قوا مي رسد
پي نبرد خصم ودن, چو شيرها مي رويم
سوي ديار عاشقان رو به خدا مي رويم
بهر والاي عشق او به كربلا مي رويم
وصيتي كرده به من عزيز هم سنگرم
كه من اگر شهيد شدم بگو به مادرم
طلب نمايد از خدا سلامت رهبرم
گريه نكن مادر من با رفقا مي رويم
بهر والاي عشق او به كربلا مي رويم
خدا يا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
كشته گشتم من اگر در جبهه اي همسنگرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
گر ولي من تويي اي نائب صاحب زمان
امر فرمان شما را مي پذيرم زجان
توي جبهه رفته ام با عشق خالق جهان
تا كنم جان را فداي دين و كشورم
كشته گشتم من اگر در جبهه اي همسنگرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
بنگري اكنون به رهبر گريان در خروشيد آمده ملت ايران
مهدي اي مهدي دلا پر از خون شد
سوي ديار عاشقان رو به خدا مي رويم
بهر والاي عشق او به كربلا مي رويم
گرفته ايم جان به كف و نثار جانان كنيم
هستي خود به را حق يكسره قربان كنيم
جان و سر و وجود خود يكسره فداي قرآن كنيم
ما به جوار كبريا با شهدا مي رويم
سوي ديار عاشقان رو به خدا مي رويم
بهر والاي عشق او به كربلا مي رويم
فرشته خو گشته و ز بديها رسته ايم
به لطف بيكران حق هميشه دل بسته ايم
سوي ديار عاشقان رو به خدا مي رويم
بهر والاي عشق او به كربلا مي رويم
جبهه اسلام ما ز نور حق روشن است
بيم ز لشكر خدا در دل اهريمن است
چو ما به فرماندهي كل قوا مي رويم
بهر والاي عشق او به كربلا مي رويم
سنگر مردان خدا سنگر دين خداست
در دل شب منور از ذكر و نماز و دعاست
حسينيان آمده اند به نينوا مي رويم
سوي ديار عاشقان رو به خدا مي رويم
بهر والاي عشق او به كربلا مي رويم
آيد به قربان گاه سرباز حرب الله
جان بر كفش باشد همچون ذبيح الله
دارد به سر شوق ياري روح الله
اندر دلش باشد عشق لقا الله
دارد چو من رهبر يارو وفا دار
جان بقربان فرمانده كل قوا
حكم و دستور تورا از جان و دل فرمان بريم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
چون رسي در محضرش از من رسان عرض سلام
گو ندارم جز شهادت ارزويي اي امام
مونسم تمثال تو باشد به سنگر صبح و شام
كاش بودي موقع قتلم به بالاي سرم
كشته گشتم من اگر در جبهه اي هم سنگرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم اسلحه بر دست و دلم ياد خداست
در نبرد حق و باطل داشتم مادر امید
گردم اندر راه قران چون علی اکبر شهید
تو شوی در محضر زهرای اطهر رو سفید
گو پیامم را رساند سوی امت خواهرم
کشته گشتم من اگر در جبهه های همسنگرم
این پیام از من نزد خمینی رهبرم
این دل تنگه عقده ها دارد
گوییا میل کربلا دارد
ای خدا بنگر کوفیان را در
کشور اسلام کشور قران
گوییا میل کربلا دارد
ای خدا ما را کربلایی کن امت ما را نینوایی کن
این دل تنگم عقده ها دارد
گوییا میل کربلا دارد
میروم ببینم در کجا زینب
شکوه از شمر بی حیا دارد
این دل تنگم عقده ها دارد
گوییا میل کربلا دارد
در جوار حق روح شبا ارام
روح تا ازاد از رنج و از الام
ای تن پاک بشکسته دست و سر
ای شده 100صد چاک ان نازنین پیکر
با شهیدانی چون قاسم و اکبر
.تسلیت زهرا به مهدی و رهبر
تسلیت اینک به روح پیغمبر
تسلیت بر تو حیدر صفدر
تسلیت بر تو ... سرور
من شهیدم شهیدم شهیدم
عاقبت کربلا را ندیدم
کس نگوید به ناکامی
من به کام دل خود رسیدم
من شهیدم شهیدم شهیدم
من به پیش خدا میهمانم
ارجعی ارجعی را شنیدم
من شهیدم شهیدم شهیدم
جان نثار حسین زمانه
دشمن جان ستان یزیدم
مادر پاک من کن حلالم
چون که در جبهه بر خون طپیدم
جای تو بود خالی به سنگر
من امام زمانم بریدم
بعد از من ای مادر دیگر مکن زاری
رفتم کنم اینگه از دین حق یاری
پرورده ای من را از بهر جانبازی
در پای نخل دین خونم شود جاری
سرباز اسلامم گشتم فدا مادر
بعد از نماز خون پیش خدا مادر
از سوز دل بر خوان هر شب دعا مادر
خواه از خدا انگه ای به وفا مادر
یاری کند ما را در راه دین داری
حجار شادیم سنگر شد
گر گل باغ عشرت نچیدم
در شهادت شدم قلب تاریخ
بهر مستضعفان من امیدم
من شهیدم شهیدم شهیدم
عاقبت کربلا را ندیدم