شعر و دلنوشته ای از شهید «رضا شاکری حسین آبادی» در سالروز شهادت منتشر می شود
نویدشاهد البرز؛ شهید «رضا شاکری حسین آبادی» در سال 1345، در خانواده ای متدین و مذهبی در شهرستان تهران دیده به جهان گشود. در هفت سالگی برای کسب علم و دانش وارد مدرسه ابتدایی حافظ شده و در دوره راهنمایی وارد مدرسه علم شد و به تحصیل ادامه داد و به کار مشغول شد. از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی فرهنگی او شرکت در مراسمات مذهبی و بسیج محل بود و در تمام راهپیمایيها و تظاهراتها شرکت میکرد. بعد از پیروزی فعالیتهای چشمگیر را از خود به یادگار گذاشته است. در پی شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران برای دفاع از کشور اعلام آمادگی نمود و برای دیدن دوره آموزشی ثبت نام کرد و این دوره را با موفقیت به پایان رسانید و عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و به مقابله با دشمن بعثی پرداخت تا اینکه بعد از مدتها فداکاری و شجاعتی که از خود نشان داد. سرانجام در تاریخ 1362، در عملیات «والفجر» در منطقه عملیاتی «پنجوین» بر اثر اصابت گلوله و سوختگی بدن به شهادت رسید.
به خانواده های شهدا بگویید که ما آنها را در کربلا ملاقات خواهیم کرد .
یادداشتی که از شهید « رضا شاکری حسین آبادی» به یادگار مانده است را همراه با دستخط شهید در ادامه می خوانید:
با تو پیمان بسته ایم ببینیم تو را در کربلا
ای خمینی رهبر و ای یاور مستضعفان
... کن تا صبح مهدی را موسم انبیاء
این عهدمان عهدیست که بستیم با محمد...
با تو پیمان بسته ام به دستم تو را در کربلا
ببین چه آمد بر سر آن مخلص راه خدا
مرد تقوا، مرد حق، نماینده روح خدا
با تو پیمان بسته ایم ببینیم تو را در کربلا
زندگی با ننگ و پستی این نباشد راه ما
با تو پیمان بسته ایم ببینیم تو را در کربلا
خدا! سر طاقت فرود می آورم و به تو پناه می برم که به چنین خواری و ذلتی تن در دهم. مادر دامان کرامت و آقایی پرورش یافته ام و سیادت و سروری در روح و جان ما موج می زند و نصرت و شرف ما حکم می کند که برای مرگ آغوش باز کنیم.
آه چقدر مشتاقیم که هر چه زودتر به این جوانان شهید بپیوندیم.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري