نقل خاطره ای کوتاه از شهید «محمود مهری»: «حکمت الهی »
نوید شاهد البرز؛ شهید« محمود مهری» پدرش «محمد حسین » و نام مادرش « لطیفه» است در اسفند ماه 1347، در تبریز چشم به جهان گشود. وی تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه تحصیل داد و در دوران دفاع مقدس به عنوان رزمنده ارتشی پا به عرصه دفاع مقدس نهاد و بعد از رشادت ها و دلاور مردیهای فراوان در منطقه جنگی سومار در تاریخ هیجدهم مرداد ماه 1366، بال در بال ملکوت گشود و برای همیشه تاریخ جاودانه شد. مزار پاک شهید در گلزار شهدای تبریز نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
نامه به یادگار مانده از شهید « محمود مهری» را در ادامه مطلب می خوانید:
«حكمت خدا»
درست يادم نيست چون آن زمان خيلي كوچك بودم و هشت سال بيشتر نداشتم وسعي مي كنم آنچه به ياد دارم را بنويسم. يكي از شبها برادرم؛ محمد مي خواست خاطره اي از جبهه برايمان تعريف كند و من چون علاقه خاصي نسبت به او داشتم، روي پايش نشستم و با دقت تمام حرفهايش را گوش كردم يادم مي آيد كه مي گفت: دفعه قبل كه به جبهه رفته بودم هنگام برگشتن از عمليات سه نفربودند كه از ديگر همسنگران خود جدا مي شوند و راه را گم مي كنند و راه را به اشتباه به طرف عراقي ها در پيش مي گيرند و وقتي متوجه اين موضوع مي شوند كه شب شده بود و ديگر راه برگشتي وجود نداشت به همين خاطر مجبور مي شوند شب را همانجا سر كنند و دنبال جايي براي استراحت مي گردند كه يك غاري را پيدا مي كنند و آنجا مي مانند بدون غذا و بدون آب سه شبانه روز آنجا مي مانند و بعداْ مي فهمند كه آن غار لانه گرگها بوده است و آنها جان سالم از آنجا بدر برنده اند.
من حالا بعد از شهادتش مي فهمم كه حکمت الهی بوده است که محمود در آن روزها به دست گرگها جان خود را از دست نداده است چون قرار بوده است که به شهادت برسد مانند حضرت یوسف که از قعر چاه نجات پیدا کرد چون باید رسالتی را به انجام می رساند.
خدا را به پاس اين نعمت بزرگ شكر مي كنم و سپاس گزارم. «مينا مهري» خواهر شهيد
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری