شهید «مسعود ساوئی» : خواهرم حجابت مشت محکمی بر دهان کافران و ابرجنایتکاران است
نوید شاهد البرز؛ شهيد «مسعود ساوئي» فرزند «جعفر» در سال هفدهم اردیبهشت 1342، در روستاي «امام چشمه» گچسر از توابع شهرستان كرج ديده به جهان گشود و خانوادهاش خانوادهاي مذهبي و متدين و از نظر اقتصادي وضعیت نسبتا خوبی برخوردار بود.
وی بعد از اينكه به سن هفت سالگي رسيد جهت كسب دانش و معرفت پا به مدرسه گذاشت و تحصيلات خود را تا كلاس سوم نظري در رشته تجربي ادامه داد و بعد ترك تحصيل نمود و در سال 1359، وارد نظام ارتش شد و به عنوان گروهبان يكم در ارتش خدمت كرد و بعد از چند سال كار و تلاش سرانجام با شروع جنگ تحميلي با توجه به دستهشان مهندسي(زرهي) مرتب در مناطق عملياتي بودند تا اينكه سرانجام در تاريخ هفدهم مرداد ماه 1366، در منطقه عملياتي «جزيره مجنون» با اصابت تركش خمپاره از ناحيه شكم و كمر مجروح شد و به شهادت رسید. تربت پاک شهید در روستای «گچسر» نمادی از ایثار و پایداری در راه وطن است.
از شهید « مسعود ساوه ئی» وصیت نامه ای در دست است که در ادامه مطلب می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحيم
الهى به اميد تو چند جمله اى از اظهارات خود كه همانا تو خود از آن گواهى مي نوسم. « وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ :58» ( آيات 57 و 58 سوره حج ).
آنان كه كافر شده و تكذيب آيات خدا را كردند آنها را عذاب و خوارى و ذلت است و آنان كه در راه رضاى خدا از وطن خود هجرت گزيده و در اين راه كشته شدند و يا مرگشان فرا رسيده البته خدا رزق و روزى نيكوئى در بهشت ابد نصيبشان مي گرداند كه همانا خداوند بهترين روزى دهندگان است. خدايا! مرا لحظه اى به خود وامگذار.
بارالها! ترا به عزت و جلالت قسمت مي دهم كه همان راهى كه می خواهم مرا عطاكنى و همانطوريكه مي خواهى مرا توان ده تا انجام گيرد همانا كه فرمودى هيچ چيزى را از بنده ام نمي گيرم تا اينكه چيز ارزشمندترى به او عطا كنم.
خدايا! من كوچك را هر چيز كه مي خواهى عطاكن. خدایا! اگر بخواهى با من با عدالت رفتار كنى چه كنم.
خدايا ! از تو مي خواهم با من با فضلت رفتار كنى. و اما پدر ومادر بزرگوارم با توجه به اينكه خداوند مي فرمايد: «هر كه در راه او قدم بردارد پاداش او نيز همانگونه خواهد بود و او را به همان ميزان پاداش عمل خواهد داد. »
پس پدر و مادر بزرگوار از شما تقاضا دارم بر من نگرييد كه اگر بگرييد برابر است با آزار من تنها چيزيكه از شما مي خواهم اين است كه مرا از رنجهایی كه بر شما حاصل شد عفو نمائيد. انسان جايز الخطاء مي باشد و به برادرانم بگوئيد كه مبادا سنگر مدرسه و علم و خدمت به اسلام كم توجهى كنند كه اين خود براى اسلام خيلى ارزشمند است و كافران به اين نكته خيلى حساسند و به خواهرانم بگوئيد: مبادا بر من بگريند تنها خواهشى كه دارم اين است كه با حجاب خوب كه خود مشت محكمى بر دهان كافران و ابرجنايتكاران است كوشا باشند.
اى خانواده محترم مبادا امام را تنها بگذاريد اين حسين زمان اين فقيه كبير اين عالم و دانشمند اين اسطوره مقاومت و شجاعت و عبادت را يارى نمائيد. امام را دعا كنيد و طول عمر آن بزرگوار را از خداوند مسئلت داريد كه هرچه داريم اول از خداوند و بعد از اسلام و امام عزيزمان و از بركت خون پاك شهيدان بزرگوار از هابيل تا اين انقلاب داشته و داريم و به آنهایی كه تا به حال به انقلاب روى نياوردهاند بگوئيد كه به اسلام و اين انقلاب توجه كنند از اشتباه خود برگشته و... آورند كه اسلام بهترين دين است و هر حقى به مقدار مي رسد كمتر جنبه هاى نفسى را در نظر بگيرند خداى رحمان زود از بنده توبه كننده واقعى مي گذرد و او را تحت عفو و مغفرتش قرار مي دهد. پس اى خداوند تبارك همانگونه و همانسان كه مي خواهى مرا چنين كن اگر مي خواهى مانند ابا عبد الله سر از بدن جدايم يا اينكه مانند عباس عموى تشنه گان حسين بدن مرا بى دست و پا كن چنين كن، كور باد! آن چشمى كه غير تو بيند، كرباد! گوشى كه براى غير تو بشنود و بريده باد دستى كه براى غير تو حركت كند. بريده باد! پائى كه براى غير تو راهى شود بسوزد. آن قلبى كه منزلگه غير تو باشد نباشد آن انديشه اى كه غير از تو باشد در آيد آن زباني كه براى غير تو به حركت درآيد. خدايا! تو خود ميدانى كه غير را نخواهم ولى اگر تو مرا نخواهى آن وقت چه كنم، اگر با عدالت با من رفتار كنى تكليف من چه باشد مرا كه توان شكر در برابر عنايات تو نيست.
پس مرا به كرمت و جلالت ببخشاى.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری